فرموده است: على ما قضى من الأمر يعنى: بر
آنچه حكم كرده است، و امر ممكن است فعل باشد يا غير آن، و نظر به اين كه قدر تحقّق
و تفصيل قضا و ايجاد اشيا بر وفق آن است، لذا فرموده است: و قدّر من فعل يعنى هر
فعلى را كه مقدّر فرموده است.
(38426- 38423)
فرموده است: و على ابتلائي بكم.
اين جمله پارهاى از قضا و قدر الهى را كه همان ابتلاى امير مؤمنان
(ع) به آن مردم است تخصيص و ويژگى مىدهد.
(38458- 38430)
فرموده است: إذا أمرت ... تا نكصتم.
اين سخنان شرح چگونگى گرفتارى آن حضرت با آنان است، و خلاصه آن مشعر
بر مخالفت آنها با تمام مطالبى است كه آن حضرت براى اصلاح حال و انتظام امور آنها
از آنان مىخواهد.
فرموده است: إلى مشاقّة.
يعنى: به آنچه دشمن را به سختى و مشقّت افكند.
(38476- 38459)
فرموده است: لا أبا لغيركم.
اين نفرين در باره غير آنهاست يعنى ذلّت و خوارى بر غير شما باد، و
در باره آنها نوعى اظهار لطف است، اصل لا أبا لا اب است و الف زايد است، و اين يا
به سبب ثقيل بودن چهار حركت متوالى است كه حركت آخر اشباع، و قلب به الف شده است و
يا اين كه مضاف بودن آن قصد شده و لام در غير، براى تأكيد آمده است.
سپس سوگند ياد مىكند كه اگر روز او يعنى مرگ وى فرا رسد، ميان او و
آنان جدايى خواهد افكند و اين سخن تهديدى براى آنهاست كه در اين صورت به فقدان او
دچار خواهند شد و امور آنان دستخوش پراكندگى خواهد گشت.