اجرام آسمانى را به حركت در مىآورند، و پيش
از اين نيز به آنها اشاره و در خطبه نخست بيان شده كه اين فرشتگان از پرستش خدا و
اداى وظيفه بندگى خسته و فرسوده نمىشوند.
(36154- 36132) پس از اين امام (ع) خداوند را بر حسب اين كه پروردگار
زمين است مىخواند، پروردگارى كه زمين را گسترانيده و جاى آرميدن مردمان، و محلّ
جنبش جانداران خرد و كلان و چهار پايان و انواع آفريدگان بىشمارى قرار داده كه
بعضى ديده مىشوند و برخى از چشم ما پنهانند، يكى از دانشمندان گفته است: اگر كسى
بخواهد حقيقت گفتار امير مؤمنان را بداند در آن جا كه فرموده است: جانوران گوناگون
بىشمارى كه ديده مىشوند و ديده نمىشوند، در يكى از شبهاى تابستانى در بيابان
اندكى آتش روشن كند و بنگرد كه چه جانداران گوناگون ناشناختهاى با شكلهاى ترسآور
گرد آن آتش را مىگيرد كه نه او آنها را پيش از اين ديده و نه جز او. بارى محتمل
است منظور امام (ع) از آفريدگانى كه ديده نمىشوند جاندارانى باشد كه به سبب خردى
و يا باريكى به چشم در نمىآيند.
(36165- 36155) سپس امام (ع) خداوند را بر حسب اين كه آفريننده
كوههاست ندا مىكند، معناى اين را كه كوهها ميخهاى زمينند پيش از اين دانستهايم،
و اين كه تكيهگاه مردمند براى اين است كه بشر در آنها سكنا مىگزيند و خانه خود
را با استفاده از آنها بنا مىكند، و سودهايى كه از نظر انواع درختان و ميوهها و
ديگر چيزها از كوهها به دست مىآيد هرگز از دشتها و درّهها حاصل نمىشود، همچنين
معدنها در دل كوهها نهفته شده است و چشمهها از اندرون آنها جوشان و سرازير
مىگردد، بنا بر اين روشن است كوهها كه چراگاه دامها و مركز منافع مردم و براى
آنان تكيهگاه و پشتوانه است.
(36186- 36166) پس از اين امير مؤمنان (ع) از خداوند درخواست مىكند
كه اگر بر دشمن پيروز شود او را از دست زدن به بغى و ستم بر كنار دارد، بغى به
معناى ستمگرى و