مىشود و انديشهات مدهوش به هم خوردن
شاخسارهاى درختانى مىگردد كه ريشههاى آنها در تپههايى از مشك بر كنار جويبارهاى
بهشت پنهان گشته، و بر خوشههاى مرواريد تازه كه بر شاخههاى كوچك و بزرگ آن
آويزان است، و پيدايش ميوههاى گوناگون كه از درون غلافهاى خود سر بيرون كرده و
بىهيچ رنجى به دلخواه در دسترس قرار مىگيرد واله و دلباخته مىشوى، كسانى كه به
بهشت در مىآيند بر آستانه كاخهاى آن (جامهاى) عسل مصفّا و آشاميدنيهاى روح افزا
به دور آنها به گردش در مىآيد، اينها گروهى هستند كه كرامت و بخشش إلهى، پيوسته
شامل حال آنهاست، تا آن گاه كه به سراى جاويد در آيند و از رنج سفرها و زحمت نقل و
انتقالها آسوده شوند.
پس اى شنونده! اگر دل را به ياد ديدنيها و مناظر دلربايى كه در آن جا
به تو رو مىآورد مشغول بدارى، از شوق وصول به آنها جان از تن تهى خواهى كرد، و
براى رسيدن به آنها از اين جا با شتاب به ديار مردگان و همسايگى آنان خواهى شتافت،
خداوند به لطف و رحمت خويش ما و شما را از آنانى قرار دهد كه براى رسيدن به سر منزل
نيكان از دل و جان مىكوشند.»
[شرح]
(35151- 35076)
فرموده است: فلو رميت ببصر قلبك.
اين جمله استعاره لطيفى است، يعنى اگر با ديده بصيرت بنگرى، و در
معناى آنچه از لذّتها و خوشيهاى بهشت برايت تعريف و توصيف مىشود بينديشى، بهرهها
و خوشيهاى دنيا را هر چه هم زيبا و شگرف باشد، با كاميابيها و لذّتهاى بهشت در خور
مقايسه و برابرى نديده، و در ميان آنها جز نيستى كه زاييده وهم و خيال است
نمىيابى، و در اين هنگام مىبينى كه نفس تو از دنيا بيزار، و از متاع آن و آنچه
در آن خوشى و لذّت شمرده مىشود روگردان است، و انديشهات سرتاسر متوجّه به هم
خوردن برگها و خم شدن شاخههاى پربار درختان بهشت است، پس از اين امام (ع) به
گونهاى درختان و نهرها و جويبارهاى بهشت و ديگر چيزهايى كه آنها را بر شمرده
توصيف مىكند كه رساتر و گوياتر از آن