responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 563

را به هر سو مى‌گرداند) كامل فرموده است، زيرا كشتيبانان شراع يا بادبان كشتى را گاهى سخت و محكم، و زمانى سست و رها مى‌كنند و در موقعى آن را به سوى راست و زمانى به سمت چپ مى‌چرخانند، و اين به مقتضاى مسير و مقصد آنهاست كه لازم مى‌آيد از سويى به سوى ديگر حركت كنند، از اين رو اين حيوان را در هنگامى كه براى آميزش با ماده‌اش مى‌خرامد و با عشوه و ناز دمش را مى‌گشايد و به هر سو مى‌گرداند به كشتيبانان و كارى كه در گشودن و گردانيدن بادبان كشتى مى‌كنند تشبيه كرده است، اين مشابهت را آن چنان كه بايد، كسانى مى‌توانند درك كنند كه طاوس را در اين حال ديده، و كشتى را در پيمودن دريا مشاهده كرده باشند، و به همين سبب فرموده است كه من تو را به ديدن اين جريان حواله مى‌دهم، نه مانند آن كس كه تو را به سندى ضعيف رجوع دهد، اين كه امام (ع) در جمله كأنّه قلع دارىّ واژه دارين را ذكر فرموده براى اين است كه اين كلمه نام بندرى بوده كه در زمان آن حضرت آباد و معمور بوده است.

(34747- 34693)

فرموده است: و لو كان كزعم من يزعم ... تا المنجس.

يعنى اگر حال طاوس در آميزش با ماده خود آن چنان باشد كه مى‌پندارند، و اين اشاره به گفتار كسانى است كه پنداشته‌اند اشك طاوس نر سرازير شده بر گرد پلكهاى آن حلقه مى‌زند سپس طاوس ماده مى‌آيد و از آن مى‌نوشد و در نتيجه باردار مى‌گردد، در برخى از نسخه‌ها به جاى تسفحها مدامعه، تنجشها مدامعه روايت شده كه در اين صورت به معناى اين است كه چشمانش پر از اشك مى‌شود و در آن حلقه مى‌زند، بارى امام (ع) اين پندار را درست نمى‌داند و فرموده است: اين گمان از آنچه در باره آبستنى كلاغ مى‌گويند شگفت‌آورتر نيست، در باره آبستن شدن كلاغ، عربها بر اين گمان بودند كه اين حيوان جفت‌گيرى نمى‌كند، و از مثلهاى عرب است كه: أخفى من سفاد الغراب يعنى فلان چيز پوشيده‌تر از جفت‌گيرى كلاغ است، چنين گمان مى‌كردند كه آبستنى كلاغ بر اثر اين است كه نر و ماده آن، منقار در منقار يكديگر مى‌نهند، و ماده آن با

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 563
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست