responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 551

فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ- يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً- فَلَا تَكُونَنَّ؟ لِمَرْوَانَ؟

سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلَالِ السِّنِّ- وَ تَقَضِّي الْعُمُرِ فَقَالَ لَهُ؟ عُثْمَانُ؟ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ- كَلِّمِ النَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي- حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ- فَقَالَ ع- مَا كَانَ؟ بِالْمَدِينَةِ؟ فَلَا أَجَلَ فِيهِ- وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ (34471- 34184)

[لغات‌]

(استسفروني): مرا سفير يعنى فرستاده خود قرار دادند.

(وشيجه): ريشه‌هاى درخت (سيّقة): با ياى مشدّد چهار پايانى كه دشمن به يغما برده و آنها را مى‌راند.

(جلال السنّ): سالخوردگى، بالايى سنّ‌

[ترجمه‌]

هنگامى كه مردم نزد آن بزرگوار گرد آمدند و از عثمان شكايت كرده خواستند از جانب آنان با او گفتگو كند و از او بخواهد رضايت آنان را فراهم سازد، امام (ع) بر عثمان وارد شد و به او فرمود:

«مردم پشت سر من هستند، و مرا ميان خودشان و تو سفير قرار داده‌اند، به خدا سوگند نمى‌دانم به تو چه بگويم! چون چيزى سراغ ندارم كه تو آن را ندانى، و به چيزى نادان نيستى تا تو را به آن راهنمايى كنم، آنچه را مى‌دانيم تو خود مى‌دانى، ما به چيزى بر تو پيشى نگرفته‌ايم كه تو را از آن آگاه سازيم، و چيزى را در پنهانى نيافته‌ايم كه آن را به تو برسانيم، ديده‌اى آنچه ما ديده‌ايم، و شنيده‌اى آنچه ما شنيده‌ايم، و همان گونه كه ما همنشين پيامبر (ص) بوده‌ايم تو نيز او را همنشين بوده‌اى، فرزند ابى قحافه و پسر خطّاب در به كار بستن حقّ از تو سزاوارتر نبودند، و تو از نظر خويشاوندى از آن دو به پيامبر خدا (ص) نزديكترى، و به شرف دامادى او كه آنها به آن نرسيدند تو رسيده‌اى، زينهار زينهار در باره خويش از خدا بترس، به خدا سوگند نابينايى تو از كورى، و نادانى تو از جهالت نيست، زيرا راهها روشن و نشانه‌هاى دين‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 551
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست