responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 535

گاهى به معناى هات (بده) آمده و در اين جا به همين معناست و گاهى هم متعدّى مى‌شود مانند هلمّوا شهدائكم يعنى گواهان خود را بياوريد.

(لا غرو): هيچ شگفتى نيست.

(جدح): آميخته كردن و آلوده ساختن (وبيى‌ء): وبادار و واگير (أود): كژى (شرب): بهره‌اى از آب‌

[ترجمه‌]

در پاسخ يكى از يارانش كه پرسيده است چگونه شما را از اين مقام كه به آن سزاوارتريد بر كنار داشتند ايراد فرموده است:

«اى برادر بنى اسدى! تنگ، مركبت سست است و جنبان، و مهار آن را نابهنگام رها مى‌كنى‌ [1]، با اين همه حرمت خويشاوندى تو بر قرار، و حقّ پرسش پا برجاست، و اكنون كه خواسته‌اى بدان: امّا اين كه در موضوع خلافت بر ما تسلّط يافتند، در حالى كه ما در نسب از آنها برتر، و پيوندمان با پيامبر خدا (ص) استوارتر است براى اين بود كه خلافت امرى مرغوب و برگزيده بود، گروهى نسبت به آن حرص ورزيدند، و گروهى ديگر بخشش كرده از آن چشم پوشيدند، و داور ميان ما و آنها خداوند است و بازگشت در روز رستاخيز به سوى اوست. (در اين جا امام (ع) به شعر زير تمثّل جست):

ودع عنك نهبا صيح في حجراته‌

و هلمّ الخطب في ابن أبي سفيان‌ [2]

همانا روزگار پس از آن كه مرا گريانيد به خنده در آورد، به خدا سوگند آن شگفت نيست، اى واى از اين امر عجيب كه شگفتى را به آخر مى‌رساند و بر كژى مى‌افزايد، اين گروه كوشيدند نور خدا را كه در جايگاه خود مى‌درخشيد خاموش كنند، و راه جوشش چشمه إلهى را مسدود گردانند، و ميان من و خودشان آب را گل آلود و زهرآگين سازند، اكنون اگر از ما و آنها


[1] اين مرد در روزهاى نبرد صفّين به اين پرسش پرداخته بود. (مترجم)

[2] يعنى حادثه غارتگرى را كه فريادها در پيرامون آن سر داده شد فروگذار- و بيا اين حادثه مهمّ راجع به پسر ابى سفيان را بشنو. مصرع نخست اين شعر از امرء القيس است. (مترجم)

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 535
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست