فرموده است: و لقد كان (ص) يأكل على الأرض و يجلس جلسة العبيد.
از پيامبر گرامى (ص) روايت شده كه فرموده است: «جز اين نيست كه من
بندهاى هستم همچون بندگان مىخورم و مانند بندگان مىنشينم
[1]» غرض از اين، اظهار فروتنى و تواضع در برابر خداوند است، و به همين
منظور بود كه آن حضرت نعلين و جامهاش را به دست خويش وصله مىزد، و بر الاغ برهنه
سوار مىشد و يكى را نيز با خود رديف مىكرد، امّا اين كه دستور داد تصاوير را از
نظر او دور سازند براى محافظت از وسوسههاى شيطان بوده است، چنان كه پيامبران (ع)
ديگر نيز كه نفس بد كنش امّاره را شكسته و شياطين خود را سركوب كردهاند خود را
محتاج مىديدهاند كه پيوسته مواظب احوال خويش بوده و در تمام لحظهها و دقايق نفس
خود را زير نظر و مراقبت داشته باشند، زيرا نفس امّاره همچون دزد حيلهگرى است كه
پيوسته در كمين نفس مطمئنّه است و هرگاه از قيد و بند رها و از سركوبى آن غفلت
شود، و از آن پرهيز به عمل نيايد به حالت اوليّه خود باز مىگردد و قدرت و غلبه
خود را از سر مىگيرد.
(33259- 33207)
فرموده است: فأعرض عن الدّنيا بقلبه ... تا و أن يذكر عنده.
اين سخن اشاره به زهد حقيقى است كه عبارت از حذف همگى موانع نفسانى
از ساحت نفس انسانى است و آنچه پيش از اين در اوصاف آن حضرت فرموده بيان مراتب
ظاهرى زهد اوست كه عبارت از رفع موانع خارجى در قبال آن است.
(33285- 33260) پس از اين امام (ع) آنچه را در مقدّمه پيش دليل پستى
و پليدى دنيا ذكر كرده بود يادآورى، و دوباره به شرح گرسنگى پيامبر گرامى (ص) و
خواصّ اهل بيت او اشاره مىكند كه با همه عظمت قرب او به خدا و بلندى مقامش در
پيشگاه إلهى، خداوند دنيا را از او دور و بر كنار داشت. سپس امام (ع) با گفتار خود
كه