را دارند، پنجم باز گردانيدن سهام ستمديدگان
به خودشان و سهمان جمع سهم است و آن بهرهاى است كه مسلمان در بيت المال دارد، سپس
چون پيش از اين مردم را از گرايش به نادانيها و اعتماد بر جهل نهى فرموده بود،
اكنون آنان را دستور مىدهد كه براى فرا گرفتن دانش پيش از آن كه نهال آن خشك شود
بشتابند، و واژه نبت را براى علم استعاره فرموده و با ذكر «تصويح» كه به معناى خشك
كردن است آن را ترشيح داده، و بطور كنايه به از ميان رفتن علم با مرگ خود اشاره
فرموده است.
(20563- 20541)
فرموده است: من قبل أن تشغلوا بأنفسكم.
يعنى: در اين موقع كه از شرور فتنهها و رنجهايى كه در آينده از بنى
اميّه به شما خواهد رسيد آسودگى داريد. و مستتار علم يعنى آنچه از آن نور علم تابش
دارد و از آن كسب هدايت مىشود، و مراد از أهله خود آن حضرت و جانشينان اويند، پس
از اين به مردم دستور مىدهد كه نخست خود، از ارتكاب منكرات خوددارى كنند، و سپس
مردم را از اين اعمال بازدارند، زيرا كسى كه ديگران را از چيزى نهى مىكند، بايد ابتدا
خود او اين نهى را به كار بندد و از ارتكاب آن كار خوددارى كند. و در اين صورت است
كه نهى مىتواند مفيد و مؤثّر واقع شود، و مطابق با مقتضاى حكمت و مصلحت نيز همين
است، براى اين كه سرشت آدمى از ديدن كارهاى ديگران بيشتر متأثّر، و به پيروى از
آنان زودتر راغب مىشود تا شنيدن گفتار آنان، بويژه اگر كردار گوينده با گفتارش
مخالفت داشته باشد، و اين موضوعى است بديهى و تجربه و عقل سالم و احكام و شرايع به
آن گواهى مىدهد. و شاعر در اين شعر بدان اشاره كرده است: