(31756- 31731) آغاز اين خطبه در بيان احوال مردگان در روز رستاخيز و
انتقال آنها به سر منزل آخرين است، و آن يا بهشت است و يا دوزخ بديهى است براى هر
يك از بهشت و دوزخ اهلى است كه محلّ خود را به جاى ديگر تبديل نمىكنند، و لازم
است كه مراد از اهل دوزخ كافران باشند تا آنچه فرموده كه اينها جاى خود را تبديل
نمىكنند و از آن جا منتقل نمىشوند صحيح باشد، زيرا درست است كه گنهكاران اهل
قبله در دوزخ معذّب مىشوند ليكن در شرع ثابت است كه آنها در آتش مخلّد نشده و از
آن جا منتقل مىشوند.
(31780- 31757)
فرموده است: و إنّ الأمر بالمعروف و النّهى عن المنكر ... تا من
رزق.
اين گفتار در ترغيب مردم براى قيام به امر به معروف و نهى از منكر
است، و بيان مىكند كه اينها دو خلق از خلقهاى خداوندند. بايد دانست كه اطلاق واژه
خلق بر خداوند استعاره است، زيرا خلق ملكهاى نفسانى است كه منشأ كارهاى خوب و بد
انسان است، و چون بارى تعالى منزّه از كيفيّت و هيأت است اين واژه به نحو حقيقت بر
او صادق نيست ليكن از آن جايى كه امر به معروف و نهى از منكر از اخلاق فاضله و
شبيه صفات كمال و جلالى است كه براى خداوند اعتبار مىكنيم، لذا براى آنها واژه
اخلاق استعاره و به خداوند نسبت داده شده است، زيرا آنچه از خداوند صادر مىشود، و
مندرج در تحت صفات كمال و جلال اوست مشتمل بر امر به معروف و نهى از منكر و افعال
خيرى است كه نظام جهان و بقاى آن بر آنها مبتنى است مانند حكمت و قدرت وجود و لطف
و بىنيازى خداوند، و همه اينها از اخلاق فاضله كه منشأ افعال خير و شرّ است
شناخته مىشوند، از اين رو واژه اخلاق براى اينها استعاره و اطلاق شده است.
در باره اين كه امر به معروف و نهى از منكر مرگ را نزديك و روزى را
كم نمىكنند، بايد دانست كه بسيارى از نابخردان و سست نظران به سبب توهّم يكى از
اين دو امر از امر به معروف و نهى از منكر خوددارى مىكنند بويژه نسبت به پادشاهان
كه به همين سبب آنان را از ارتكاب منكرات نهى نمىكنند.