براى خويش فرستاده است، و اگر چه ثمره و
آثار كارهاى خوب و بدى كه انسان در دنيا انجام مىدهد عايد نفس مىشود، ليكن تألّم
و التذاذ ناشى از اين امور زمانى حاصل مىشود كه حجاب تن از چهره جان زدوده شده
باشد، و گفتار خداوند متعال به همين امر اشاره دارد در آن جا كه فرموده است: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما
عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً[1]» واژه إزلاف و بروز اين معنا را تأييد مىكنند
زيرا اين واژهها معناى ظهور و آشكار شدن دارند كه مراد ظهور ادراك در اين هنگام
است.
(31730- 31717)
فرموده است: و إنّ الخلق لا مقصر لهم عن القيامة ... تا آخر.
عبارت بالا با همه پر معنايى در نهايت زيبايى است، و اشاره است به
اين كه انسان ناگزير از ورود به عرصه قيامت است، مضمار يا ميدان آزمايش، همين
دوران زندگى دنياست، واژه مضمار استعاره است زيرا همان گونه كه اسبان در مضمار
براى مسابقه مهيّا مىشوند، انسان نيز در صحنه دوران زندگى خود براى مسابقه در
محضر پروردگار و به دست آوردن درجات آماده مىگردد، و ما پيش از اين در ذيل گفتار
امام (ع) كه فرموده است: ألا و إنّ اليوم المضمار و غدا السّباق شرح آن را
دادهايم، واژه مرقلين حال است، و إرقال يا دويدن، كنايه از سير معنوى انسانها در
مدّت عمر خود به سوى آخرت، و تندى و شتابى است كه زمان در آماده كردن ابدان براى
ويرانى و نابودى دارد، مراد از غاية القصوى سعادت يا شقاوت اخروى است.
بخشى ديگر از اين خطبه است:
[1] سوره ال عمران (3) آيه (30) يعنى: روزى كه هر كس آنچه كار نيك
انجام داده حاضر مىبيند و دوست مىدارد كه ميان او و آنچه كار بد مرتكب شده
فاصلهاى طولانى باشد.