responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 466

جامع اين دو نوع مى‌باشد، زيرا آله آن موجود واجبى است كه ممكنات بدو نسبت داده مى‌شوند و خود به ديگرى منتسب نيست و اين انتساب غير به او لوازم اضافى، و عدم انتساب او به غير لوازم سلبى آن است از اين رو پس از ذكر هو اسم جلاله اللّه را كه كاملترين تعريف، و جامع اين لوازم است بيان فرموده تا كاشف لفظ هو و بيانگر مدلول آن باشد. در اين بيان رمز ديگرى نيز وجود دارد، و آن اين كه با ذكر لازم هويّت كه الوهيّت است گوشزد مى‌كند كه اين هويّت مركّب نيست و جزء ندارد، و گر نه در تعريف آن اكتفا به ذكر لوازم كافى نبود.

(31351- 31328)

5- ديگر ذكر حقّ در جمله: هو اللّه الملك الحقّ ... است،

و چون حقّ به معناى ثابت موجود است، هنگامى كه به هويّت اشاره و نام آن را شرح كرده بيان مى‌كند كه او حقّ و موجود است، و وجود او در پيشگاه عقل ثابت‌تر و آشكارتر از آن چيزى است كه چشمها آن را مى‌بينند، و اين معنا روشن است زيرا علم به وجود صانع متعال براى عقول فطرى است اگر چه نياز به اندكى دليل و برهان دارد، و دانشهايى كه تكيه بر حسّ دارند گاهى بر اثر خطاى وهم در باره محسوسات و ضبط آنها، و يا نارسايى حسّ در كيفيّت اداى صورت محسوس، دچار خلل و اشتباه مى‌شوند و آنچه در اين باره بايد گفت اين است كه عقل ذاتا براى ادراك معقولات صرف شايسته‌تر و سزاوارتر است.

6- اين كه خرد نتوانسته او را در حدّى محدود كند تا اين كه شبيه واقع شود، در اين گفتار اشاره لطيفى است كه دلالت بر كمال دانش آن حضرت دارد، و آن اين كه در مقدّمات دانسته‌ايم هنگامى كه اتّصال عقل به امور مجرّده قوى شود، و نيروى متخيّله بتواند حسّ مشترك را از چنگال حواسّ ظاهر رهايى دهد و در اختيار گيرد، در چنين حالتى چنانچه نفس متوجّه دريافت امر معقولى شود، و قواى نفسانى آثار خود را پيدا كرده باشد صورت امر معقول در نفس نقش مى‌بندد، سپس براى ضبط و نگهدارى آن، نفس از نيروى متخيّله استمداد مى‌جويد، اين نيرو چيزى را از محسوسات كه شبيه آن امر معقول است به او القا مى‌كند، پس از

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 466
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست