و با بازگشت آن به سوى او انوار عدالت
درخشيدن گرفته است، و جمله لاح لائح اشاره به فتنهها و جنگهايى است كه وقوع آنها
بر اثر انتقال خلافت به آن بزرگوار وعده داده شده و نشانههاى آنها اكنون نمودار
گشته است. يكى از شارحان گفته است: معناى هر سه جمله مذكور يكى است و مراد انتقال
خلافت به آن حضرت است.
(30648- 30638)
فرموده است: و اعتدل مائل.
از نظر امام (ع) مراد از مائل كه به معناى كژ است همان خلافت است، كه
از راه حقّ منحرف شده و كسانى پيش از او آن را عهدهدار شده بودند، زيرا اعتقاد آن
حضرت اين بود كه او به خلافت سزاوارتر است و مقتضاى عدالت اين است كه او خليفه و
زمامدار باشد، و اكنون كه خلافت به او منتقل شده، و حقّ به سوى او بازگشته، اين
انحراف به اعتدال گراييده است، منظور از استبدل اللّه بقوم گروهى است كه بر او و
پيروان او پيشى گرفته بودند، و بيوم يوما كنايه از تبديل دوران آنها به اين دوران
است.
(30654- 30649)
فرموده است: و انتظرنا الغير انتظار المجدب المطر.
اين عبارت اشاره به انتظار آن حضرت در باره انتقال خلافت به اوست، و
مراد از غير تغيير احوال و دگرگونيهاى روزگار است.
اگر گفته شود: مگر نه آن حضرت دنيا را طلاق داده و از آن دورى
مىگزيد، و اين سخن با سه طلاقه كردن دنيا چگونه سازگار است؟
پاسخ اين است كه آن بزرگوار دنيا را از آن رو كه پست و زبون است طلاق
داده و به لذّات آن پشت پا زده است، امّا دنيايى را كه با دفع منكرات، و اظهار عدل
و داد، و بر پا داشتن عمود دين و حراست از آن موجب عمران آخرت گردد، طلاق نگفته، و
اگر مطالبه خلافت كند براى همين منظور است. چنان كه پيش از اين در شرح گفتار آن
حضرت در ذى قار به ابن عبّاس در هنگامى كه به نعلين خود وصله مىزد توضيح داده شد.
امام (ع) طىّ عبارت مذكور انتظار خود را براى پديد آمدن