و خونريزى پرداخته و سود و آسودگى خود را در
اين كارها يافتند، و اشّالوا عن لقاح حربهم يعنى: خود را براى جنگ آماده كردند،
چنان كه ناقه با بلند كردن دم، اظهار آمادگى و جفت جويى مىكند، و در اين هنگام
شائل ناميده مىشود، به اين ترتيب ضمير لم يمنّوا به صحابه پيامبر (ص) كه پيش از
اين در اين خطبه از آنها ياد شده است برگشت دارد، همان صحابهاى كه هنگامى كه
پيامبر اكرم (ص) در ميان آنان قيام كرد، در ركاب او نبرد كردند، و شكيبايى خود را
در برابر سختيها و كوششهاى خويش را براى يارى حقّ بر خدا منّت ننهادند، و نثار جان
را در راه او بزرگ نشمردند، تا اين كه قضاى الهى بر پايان گرفتن دوران بلا و
گرفتارى و خاتمه يافتن سلطه كفر و جاهليّت جارى شد. اينان يعنى همين كسانى كه
پيروزى خود را بر خدا منّت ننهادند، بينش و اعتقاد خود را كه در آغاز اسلام پنهان
مىداشتند بر شمشيرهاى خود حمل كردند، يعنى عقايد خويش را چنان كه پيش از اين بيان
كرديم آشكار ساختند، يا اين كه از كافران خونخواهى كرده و انتقام خونهايى را كه از
آنها ريخته شده بود از آنان گرفتند، و به فرمان پند دهنده خود كه پيامبر اكرم (ص)
است فرمانبردار پروردگار خويش شدند.
با توجيهى كه ذكر شد مىتوانيم اين بخش خطبه را كه با جمله: حتّى إذا
قبض اللّه رسوله آغاز مىشود دنباله بخش پيشين بدانيم.
(30090- 30070)
فرموده است: رجع قوم على الأعقاب ... تا آخر.
بنا بر مذهب طايفه اماميّه، اين سخن اشاره است به عدول صحابه كه
خلافت را از آن حضرت و فرزندانش به خلفاى سه گانه انتقال دادند، و بنا بر مذهب
كسانى كه خلافت آن سه را صحيح دانستهاند، محتمل است كه مراد آن حضرت از اين گروه،
آن عدّه از اصحاب است كه به جاهليّت خود بازگشت كرده، و در زمان خلافتش سر به
طغيان برداشته و بر او خروج كردند، مانند معاويه و طلحه و زبير و جز آنها كه مدّعى
شدند آنها به خلافت از آن بزرگوار و فرزندانش سزاوارترند، رجوع على الاعقاب كنايه
از اين است كه اين گروه از اوامر خداوند و