تيرگيها از دل و انديشه آنها زدوده مىشود،
و براى پذيرش دانش و حكمت آماده مىشوند، واژه شحذ (تيز كردن) براى آماده كردن
افكار و انديشهها استعاره شده است و وجه مناسبت اين است كه هر يك از اين دو براى
استفاده كامل و مفيد مهيّا مىشوند، و اين گروه مانند تيغ كه اگر بر چيزى وارد شود
آن را مىبرّد و تا عمق آن فرو مىرود، در مسائل علم و حكمت فرو مىروند.
پس از آن امام (ع) اين برّندگى و آمادگى را تفسير مىكند و مىفرمايد
ديدگان آنها به انوار تنزيل روشنى گرفته است، يعنى با تلاوت قرآن كريم، و تدبّر در
آيات آن، چشم بصيرت آنها براى ادراك حكمت و اسرار علوم آماده گرديده است، زيرا
كتاب الهى مشتمل بر اينهاست، و يرمى بالتّفسير في مسامعهم يعنى: تفسير واقعى آيات
قرآن از جانب امام وقت به آنها القا مىشود، سپس استفاده و كاميابى آنها را از
حكمت، و مواظبت آنها را بر فرا گيرى و حفظ آن، پس از آن كه قابليّت آن را
يافتهاند به غبوق و صبوح تعبير فرموده است. اين دو واژه استعارهاند زيرا معناى
حقيقى آنها آشاميدن محسوس در اوقات مخصوص است و اينانى كه مورد اشارهاند و داراى
قابليّت دريافت حكمت و علوم الهى هستند علماى امّتند كه جامع كمالات نفسانى، و
پويندگان راه خداوندند و كسانى مىباشند كه از نظر آن حضرت و ائمّه اهل البيت (ع)
پس از او، پسنديده و پذيرفته هستند.