كه خداوند متعال فرموده است: «يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ[1]» سپس امام (ع) وصيّت خود را با دعا و درخواست
آمرزش براى آنان و خود پايان داده است.
امام (ع) در تكميل وصاياى خود به آنان تذكّر مىدهد كه از زندگى او
عبرت گيرند، و از دگرگونى احوال او در زمانهاى مختلف پند آموزند، به ياد آورند كه
ديروز همكار آنها در پيكار، و يار آنان در جنگ با اقران، و عهدهدار امر و نهى در
ميان آنان بود ... و امروز بر بستر مرگ افتاده، و توان جنبش از او گرفته شده، و
فردا با فرا رسيدن مرگ از آنان جدا مىگردد، اين دگرگونيها و تبدّل احوال، همه
مايه عبرت و پند و اندرز است، امام (ع) از غد در جمله غدا مفارقهم ممكن است معناى
حقيقى را اراده كرده باشد، به اين سبب كه آن بزرگوار گمان برده كه مرگ او فردا
مىرسد، يا اين كه مراد زمان آينده است هر چند آيندهاى دور باشد، و اين معنا درست
است، زيرا فرموده است: إن ثبتت الوطأة في هذه المنزلّة: يعنى اگر برايم در اين
دنيا دوامى، و در اين لغزشگاه بقائى باشد، مراد از مزلّة جايگاه از ميان رفتن
زندگى است فذاك يعنى همين مورد اميد است، ثبات وطأه يا استوارى گام كنايه از دوام
و بقاى عمر، و دحض القدم يعنى لغزش گام اشاره به زوال آن است.
(29815- 29795)
فرموده است: فإنّا كنّا فى أفياء أغصان ... تا مخطّها.
اين جملات، جواب شرط است، يعنى اگر بميريم ما نيز اين چنين بودهايم،
آنچه را در طىّ جملات مذكور بيان فرموده اشاره به احوال دنيا و خوشيها و دوران آن
و بهرهمندى انسان از آن مىباشد، واژه أغصان (شاخهها) براى عناصر چهارگانه، و
واژه أفياء (سايهها) را براى آنچه از تركيب اين عناصر در اين جهان پديد مىآيد و
انسان در سايه آنها آرامش مىيابد استعاره آورده است، مناسبت استعاره نخست اين است
كه عناصر در حقيقت مانند شاخههاى درخت هستند، و
[1] سوره نور (24) آيه (36) يعنى: و صبح و شام او را تسبيح و تنزيه
مىكنند، پاك مردانى ...