است كه انسان را به بهشت مىكشاند و علم
النّار وسوسههاى شيطانى است كه زيب و زيور دنيا را آرايش مىدهد، پرچم بهشت در
دست داعيان حقّ و دعوت كنندگان به سوى خداوند است كه عبارتند از پيامبر گرامى (ص)
و كسانى كه پس از او از خاندانش امامت و رهبرى داشته و اولياى حقّ بودهاند و همچنين
آنهايى كه به خوبى از آنها پيروى كردهاند. پرچم جهنّم در دست ابليس و سپاهيان او
كه شياطين جنّ و انس و دعوت كنندگان به آتشند مىباشد، پس از اين امام (ع) مردم را
سرزنش مىكند كه در برابر اين دو پرچم كه به وسيله داعيان آنها افراشته شده است
روى از بهشت برتافته و با كردار زشت خود به سوى آتش گام بر مىدارند، اين كه امام
(ع) فرموده است: و أقبلوا بأعمالهم (با كارهاى خود به آتش رو آوردهاند) و نه
فرموده بوجوههم (با صورتهايشان) همچنان كه فصرفوا ... وجوههم فرموده، براى اين است
كه آنها روى دل به لذّات دنيا و بهره گرفتن از خوشيهاى آن دارند و اين امر مستلزم
اعراض از انجام دادن اعمالى است كه انسان را به بهشت مىرساند، و اين اعراض از عمل
براى رسيدن به بهشت، همان روگردانيدن از آن است، و بىگمان آنچه انسان از دنيا
مىخواهد، دسترسى به لذّات و رسيدن به خوشيهاى آن است و اعمالى كه او را به اين
هدف مىرساند مستلزم دخول در آتش است ليكن چون اين ملازمه تبعى است و آتش ذاتا
نمىتواند هدف و مقصودى باشد كه به سوى آن بشتابند، لذا با كردار ناشايست خود به
سوى آن رو مىآورند، زيرا اعمال آنها مستلزم دخول آنها در آتش جهنم است، سپس بر
سبيل نكوهش يادآورى مىكند كه آنها از دعوت پروردگار ابراز نفرت و رميدگى كردند و
دعوت شيطان را پذيرفتند و به سوى آن رو آوردند. جمله و دعاهم تا پايان اين گفتار
هشدارى است بر اين كه بر پا دارنده پرچم بهشت خداوند است كه اين كار را به وسيله
خلفاى خود در روى زمين انجام مىدهد، و دارنده پرچم دوزخ شيطان است كه به دست
دوستان و پيروان خود آن را بر پا مىكند. و توفيق از خداوند است.