(يعتقبون الخيل): اسبها را نگهدارى مىكنند
و مىبندند.
(استحرّ القتل يا حرّ): جنگ سخت شد.
[ترجمه]
«گويا قومى را مىنگرم كه چهرههاشان به نظر مانند سپرى است كه بر آن
پوستى دوخته و پينه زده باشند، جامههاى ديبا و ابريشمين مىپوشند و اسبهاى اصيل
يدك مىكشند، در آن جا كشتارى سخت روى مىدهد به گونهاى كه زخميها از روى كشتهها
عبور مىكنند و فراريان كمتر از اسيرانند.
در اين هنگام يكى از يارانش گفت اى امير مؤمنان مگر علم غيب به تو
داده شده است؟ امام (ع) خنديد، و در پاسخ آن مرد كه از قبيله كلب بود فرمود:
اى برادر كلبى! آنچه گفتم علم غيب نيست بلكه از صاحب دانشى فرا گرفته
شده است، علم غيب دانستن زمان قيامت، و آن چيزهايى است كه خداوند سبحان در قرآن بر
شمرده است: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ ...»[1]
همچنين خداوند آنچه را در رحم مادران است مىداند كه پسر است يا
دختر، زشت است يا زيبا، جوانمرد است يا بخيل، بدبخت است يا نيكبخت، هيزم جهنّم است
يا يار و همنشين پيامبران، اينها علم غيبى است كه جز خداوند كسى آنها را نمىداند
امّا آنچه جز اينهاست دانشى است كه جز خداوند آن را به پيامبرش آموخته، و او هم به
من تعليم داده است، و برايم دعا فرمود كه سينهام آن را نگه دارد، و اندرونم را از
آن پر سازد.»
[شرح]
(26494- 26328) بايد دانست كه روش امام (ع) در هنگامى كه مىخواهد از
وقايع آينده خبر دهد اين است كه سخن خود را با عبارت كأنّي آغاز مىكند، همچنان كه
پيش از اين در مورد آينده كوفه فرمود: كأنّى بك يا كوفة و نيز در موقعى كه شاميان
را صدا