كه كسى بر كشتههاى آنها نمىگريد و از غايب
آنها خبر نمىگيرد، آرى من دنيا را به رو در افكندهام، و اندازه آن را سنجيدهام
و با چشم دل به آن نظر كردهام، و به حقيقت آن بينا مىباشم.»
[شرح]
(26313- 26238) امام (ع) اين خطبه را پس از جنگ جمل در بصره ايراد
فرموده است، و ما بخشهايى از آن را پيش از اين ذكر كردهايم، روى سخن با احنف بن
قيس است كه از رهبران و خردمندان و برجستگان طايفه خود بود، نام او صخر بن قيس بن
معاوية بن حصن بن عباد بن مرّة بن عبيد بن تميم است، گفته شده كه نامش ضحّاك، و
كنيهاش ابو بحر مىباشد، افراد قبيله بنى تميم به سبب او مسلمان شدند، زيرا
هنگامى كه پيامبر خدا (ص) آنان را به اسلام دعوت فرمود، آنها نپذيرفتند، احنف به
آنها گفت: او شما را به اخلاق كريمه مىخواند، و از صفات ناپسند نهى مىكند پس
اسلام بياوريد، و احنف خود مسلمان شد و در ركاب على (ع) در جنگ صفّين حضور داشت،
ولى در جنگ جمل در هيچ يك از دو سپاه نبود، در جمله كأنّي به ضمير به صاحب زنج
برگشت دارد، نام او علىّ بن محمّد و منسوب به علويان است
[1]، سپاهى كه به آن اشاره شده همان سپاه زنج است، و حوادثى كه در بصره
پديد آوردند، مشهور است، تفصيل اخبار و وقايع آنها نيازمند كتابى است مشتمل بر
بيست جلد كه مستقلّا در اين باره نوشته شود، و بايد آگاهى بر احوال آنها را به
چنين كتابى ارجاع داد، امّا اين كه سپاهيان زنج به چنين صفاتى تعريف شدهاند، براى
اين است كه آنها پيش از آن اهل اسب و سپاه نبودهاند، تا اين كه بدين اوصاف شناخته
شوند، اين كه فرموده است، خاك
[1] بسيارى از مورّخان بويژه آل ابى طالب، صاحب رنج را علوى
ندانستهاند و چنان كه ابن ابى الحديد در شرح خود بر نهج البلاغه (جلد 8 صفحه 126)
نوشته است، نام او علىّ بن محمّد بن عبد الرّحيم و از طايفه عبد القيس است، و مذهب
ازارقه را كه فرقهاى از خوارج بودهاند داشته است. او در سال 255 ه قيام و پس از
ايجاد آشوب و كشتار بسيار در سال 270 ه كشته شده است. (مترجم)