(يحفزها): از پشت سر آن را هل مىدهد (أذلّه): جمع ذليل، خوار (حسّ):
صداى آهسته (كلب): شرّ و بدى (رهج): غبار
[ترجمه]
«فتنهها و آشوبهايى مانند پارههاى شب ديجور پديد آيد، كه هيچ كس را
ياراى ايستادگى در برابر آنها نباشد و هيچ پرچمى نتواند در برابر آنها بر پا شود،
اين فتنهها مانند شترى كه مهار گشته و جهاز بر پشت او انداخته شده و جلودارش آن
را مىكشد و سوارهاش آن را مىدواند، رو به سوى شما مىآورد، دست اندركاران اين
فتنهها گروهى هستند كه حرص و آز آنان زياد و ساز و برگ آنها كم است، دستهاى كه
در ديده گردنكشان خوار و در روى زمين گمنام، و در آسمانها معروفند، براى خشنودى
خداوند با آنها به نبرد مىپردازند، در اين هنگام واى بر تو اى بصره از سپاهى كه
از خشم خدا پديد آيد كه نه او را گرد و غبارى است و نه صدا و آوازى، زود باشد كه
مردم تو به مرگ سرخ و آن چنان قحطى و گرسنگى دچار شوند كه از شدّت آن رنگ