شما به من رسيده است، به وسيله برخى ديگر از
شما، درمان كنم، در حالى كه شما خود درد من مىباشيد، و در اين باره من مانند كسى
هستم كه بخواهد خار را به وسيله خار بيرون آورد، در صورتى كه مىداند خار ميل به
خار دارد، و اين در عرب مثل است براى كسى كه بر ضدّ شخصى از او كمك خواسته شود و
حال اين كه او گرايش به آن شخص دارد، و عبارت مثل اين است كه: لا تنّقش الشّوكة
بالشّوكة فإنّ ضلعها معها يعنى خار را با خار بيرون نكشيد، كه ميل خار به خار است،
امام (ع) مىگويد: يارى خواستن من از دستهاى از شما براى اصلاح دستهاى ديگر از
شما مانند بيرون كشيدن خار، به وسيله خار است، جهت تشبيه اين است كه طبيعت برخى
شبيه بعضى ديگر است و گرايش به يكديگر دارند، همچنان كه خار نيز همانند خار است، و
هنگام بيرون آوردن آن از بدن، خار به طرف خار مايل و گاهى هم در كنار آن شكسته
مىشود و لازم است با وسيله ديگرى آن را بيرون آورد.
سپس امام (ع) به خداوند شكايت مىبرد، و مراد آن حضرت از داء الدّوي
اعتياد آنها به مخالفت با دستورها، و اهمال آنها از دادن پاسخ به نداى آن حضرت
است، و مقصود امام (ع) از أطبّا خود ايشان است، زيرا درد نادانى و عوارض آن، بسى
بزرگتر از دردهاى محسوس جسمانى است، و طبيبان روح همان اندازه بر پزشكان بدن فضيلت
دارند كه روح بر تن برترى دارد، و اگر چه واژه اطبّا در اين جا به گونه مجاز و
استعاره آمده امّا مىتوان گفت به حقيقت نزديكتر است، همچنين واژه نزعه به گونه
مثل براى خود آن بزرگوار استعاره شده است، و گوياى اين است كه مردم از مصلحت كار
خود آن چنان دور افتادهاند، كه گويى در ته چاه ژرفى قرار گرفتهاند كه او از
كشيدن ريسمان براى بالا آوردن آنان و سعى در نجات آنها خسته و درمانده شده است،
سپس از بزرگان اصحاب پيامبر (ص) و برادران ديرين خود ياد مىكند، و در باره فقدان
چنين مردانى بطور سرزنش مىپرسد: كجايند آنانى كه از دنيا روگردانيده، و همگى توان
خود را در راه يارى