responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 191

انديشه‌هاى آنان كه پايه نظام امور آنها بود تباهى گرفت و به دنبال آن كارهاى آنها مختلّ و پريشان گشت و دشمن بر شهرهاى آنان چيره شد، گفته شده كه مراد آن حضرت از جمله ممّا طوي عنكم غيبه يا علمه (از آنچه راز آن از شما پوشيده شده است) احوال هولناكى است كه گنهكاران در آخرت مشاهده خواهند كرد، ولى معناى نخست با سياق كلام مناسبتر است.

امام (ع) در دنبال اين مطلب، دلتنگى و ملالت خود را نسبت به آنها ابراز، و آرزوى جدايى از آنها و پيوستن به برادران خود را مى‌كند، برادرانى كه دوستان خدا، و از ايمن انديشه، و برترى خرد و بردبارى برخوردار بودند، و جهل جاهلان نمى‌توانست آنها را از جاى بلغزاند، صداقت و اخلاص در دين شيوه هميشگى آنها بود و هرگز بر نفس خويش يا ديگران ستم نمى‌كردند، آنها بر همين شيوه پسنديده زيستند و درگذشتند، و در سلوك جادّه حق جز به خدا به چيزى ديگر توجّه و التفات نداشتند، و در نتيجه به ثواب دايم و نعمتهاى جاويد آخرت رسيدند.

در جمله فظفروا بالعقبى الدّائمة واژه ظفر قرينه براى ثواب است كه حذف شده است. در جمله و الكرامة الباردة مطابق رسم عرب است كه نعمت و كرامت را با صفت برد (خنكى) توصيف مى‌كنند.

سپس امام (ع) به فتنه و آشوبهاى بزرگى كه دامنگير آنها خواهد شد و از آن آگاهى ندارند اشاره مى‌كند و منظور آن حضرت فتنه حجّاج است، او فرزند يوسف ابن حكم بن ابى عقيل بن مسعود بن عامر بن معتب بن ملك بن كعب بن اخلاف است و اينها گروهى از قبيله ثقيف بوده‌اند، حجّاج چشمهايى ناتوان و آوازى نازك داشت، ذيّال بود يعنى دامن جامه‌اش را به زمين مى‌كشيد و متكبّرانه مى‌خراميد، ميّال بود يعنى خودپسند و هوسباز بود، اين كه امام (ع) فرموده است:

يأكل خضرتهم يعنى سبزه‌زارهاى آنها را مى‌خورد، اشاره است به شكوه و سلامت جان و مال و حسن احوال كنونى آنها، و كنايه از اين كه او اينها را از ميان مى‌برد و اوضاع را دگرگون و به ضدّ خود مبدّل مى‌سازد، واژه أكل استعاره است و وجه‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 191
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست