(هذا منزل قلعة): به ضمّ قاف، اين منزلى شايسته اقامت نيست (عتيد):
آماده (نجعة): با ضم نون، دنبال چراگاه گشتن (لعقة): به ضمّ لام، اسم است براى
آنچه با قاشق برداشته مىشود.
[ترجمه]
«شما را از دنيا بر حذر مىدارم، زيرا دنيا جاى رفتن و كوچ كردن است،
و جاى ماندن نيست، با فريب و تزوير خود را آراسته، و با زيب و زيورش مردم را
فريفته است، خانهاى است كه در نزد پروردگارش پست و بىارج است، از اين رو خداوند
حلال آن را با حرام، و خيرش را با شرّ، و زندگيش را با مرگ، و شيرينى آن را با
تلخى بهم آميخته است، آن را براى دوستان خود صاف و زلال نگردانيده، و از دادن آن
به دشمنانش دريغ نفرموده است، خير آن اندك، و شرّ آن آماده است، اجتماع آن نابود
مىشود، و قدرت و حكومتش از دست مىرود، و آبادانى آن ويران مىگردد، چه خيرى دارد
سرايى كه همچون بناى فرسوده فرو مىريزد؟ و عمرى، كه مانند توشه مسافر بزودى پايان
مىپذيرد، و اين مدّت زندگى، كه مانند پيمودن راه سفر به سرعت سپرى مىشود.
عمل به واجبات الهى را از خواستهاى خويش قرار دهيد، و از او بخواهيد
براى اداى حقّش كه از شما خواسته است ياريتان كند. پيش از آن كه به سوى مرگ فرا
خوانده شويد دعوت او را به گوشهاى خويش برسانيد دلهاى پارسايان در دنيا مىگريد
اگر چه بخندند، و حزن و اندوه آنها شديد است اگر چه فرحناك باشند، و خشم آنها بر
نفس خويش بسيار است هر چند به سبب آنچه روزى آنها شده مورد رشك و غبطه باشند.
ياد مرگ از دلهايتان رخت بر بسته، و آرزوهاى دور و دراز در دلهايتان
جا گرفته، و دنيا بيش از آخرت بر شما چيره گشته، و دنياى زودگذر شما را از ياد
جهان واپسين بيرون برده است.
جز اين نيست كه شما همه از نظر دين خدا برادرانيد، و جز بد سرشتى و
بد انديشى چيزى ميان شما جدايى نيفكنده است، از اين رو به يكديگر كمك و