(حبرة): شادى (أوبى): دردمند كرده است (أوبقه): او را نابود كرد
(رمام): پوسيدهها و خردشدهها (فدحه الأمر): آن كار او را غافلگير و گرانبار كرد
(مناسم): كف پاى شتران (فجعة): مصيبت (غضارة): خوشى زندگى (أبّهة): بزرگى (محروب):
كسى كه داراييش غارت شده است (قارعة): پيشآمد بسيار ناگوار (سغب): گرسنگى
(غوّالة): غافلگير كننده (قوادم الطّير): پرهاى بزرگ بال پرنده (رتق): تيره شد
(أرهقتهم): آنان را فرا گرفت (ضعضعتهم): آنان را خوار كرد (أجنان): جمع جنن جمع
جنّد و اين به معناى پوشش يا گور است.