اطلاق لفظ «سخن» بر عمل آنها به عنوان مسبب
دردهاى دل آن حضرت يك نوع مجاز است زيرا سخن به معناى پر كردن در حقيقت رابطه ميان
دو جسم است ولى در اين جا از آن رابطه ميان دل و فعل كه دوّمى امرى غير جسمانى است
اراده شده است. و همچنين جمله: جرّ عتمونى نغب التهمام انفاسا، «كاسههاى غم و
اندوه را جرعه جرعه در كام من ريختيد»، يعنى لحظه به لحظه غم را به سوى من روانه
كرديد اين جمله نيز بطور مجاز به كار برده شده است زيرا جرعه جرعه ريختن معمولا در
مورد وارد كردن آب و مانند آن در گلو به كار مىرود. عارض شدن اندوه بر نفس آن
حضرت و دردهاى جسمانى كه لازمه آن، غم و اندوه است و تكرار آن از طرف ياران، شبيه
نوشيدنيى ناگوار بوده كه جرعه جرعه به كام آن حضرت ريخته شود.
كلمه «انفاسا» سخن امام (ع) مجاز درجه دوم است زيرا نفس در لغت به
طور حقيقى هوايى است كه وارد دستگاه تنفّسى مىشود. بعدها اين كلمه در عرف عام
براى آنچه كه به قدر نياز در هنگام داخل شدن هوا نوشيده مىشود به كار برده شده
است، يعنى لفظى كه براى كل وضع شده «نفسا» در جز به كار بردهاند.
در اين مورد امام (ع) اين لفظ را در آن مقدار از غم و اندوهى كه لحظه
به لحظه از ناحيه يارانش بر او وارد مىشده به كار برده، و اين درجه دوم از مجاز
است.
(6453- 6431)
و افسدتم رأيى بالعصيان؛
«با رعايت نكردن دستورهاى من انديشهام را تباه ساختيد.» اين جمله
حاوى آخرين شكايت آن حضرت از اصحاب خويش است و معناى تباه كردن رأى آن حضرت آن است
كه در اثر بىتوجهى به دستورهايش، خود به خود وجود آن حضرت از نظر ديگران بى فايده
تلقّى شده است تا آنجا كه قريش گفتند: اگر چه او مرد قهرمانى است ولى در كارهاى
جنگى مهارتى ندارد، زيرا وقتى كه عامّه مردم از ملّتى بىتدبيرى و يا انديشه
ناسالمى مشاهده كردند معمولا آنرا به رئيس و سرپرست آن ملّت نسبت مىدهند