گياهان را سر سبز كرد. (اينها همه در نتيجه
آن بود كه) تخته ابرهاى جدا و پراكنده را بهم در پيوست، تا اين كه ابر سفيد انبوه
پر آب بموج و جنبش آمد و بصورت گرد بادى پر تحرك آماده حركت و باريدن شد، در حالى
كه زنجير درخشانى از برق بپايش بسته داشت و پى در پى آن برق در ميان تودههاى ابر
سفيد و درخشان نور مىباريد.
خداوند ابرهاى پر باران را در حالى كه بشدّت متراكم و آماده ريزش
بودند به كوههاى بلند فرستاد و بر اثر سنگينى فراوان بزمين نزديك شده بودند. باد
جنوب آنها را درهم فشرد، باران سيل آسا از ابرها فرو ريخت. باران دانه درشت و پر
منفعتى نازل شد (مانند شترى كه از شدّت سنگينى بار سينه بر زمين نهد) ابر به زمين
نزديك گرديد و بار سنگينى باران خود را بر زمين نهاد و سرزمين خشك را سيراب و آباد
كرد.
زمين خرّم و شادمان شد، خداوند بوسيله باران بر زمين بى گياه و
كوههاى خشك علف رويانيد و آنها را سرسبز كرد، و زمين از داشتن اين همه زيبايى و
زينت، شادمان گرديد و لباسهاى سبز و سرخ زرد و درخشان از گلهاى رنگارنگ به تن
پوشيد و چادر سفيد شكوفه را بر سر افكند و گردنبندى كه از شكوفههاى زيبا ساخته شد
بر گردن آويخت. گياهان رنگارنگ غذاى انسانها و خوراك حيوانات را تأمين كرد و براى
رهروان در زمينها راههاى گشاده باز كرد، و در هر جادّه نشانها بر پا نمود.
پس از گسترده ساختن زمين و بسط دادن فرمان خود بر آن، آدم (ع) را از
ميان خلق خود برگزيد، و در آغاز، طبيعت او را سرشت و در بهشت خود سكنايش داد، معاش
و خوراكيهاى لازم را برايش آماده ساخت و او را از چيزهاى غير مجاز نهى فرمود، و به
او تذكّر داده و آگاهش كرد كه اگر متعرّض امور منهيّه گردد معصيت آفريدگار را كرده
و مقام و منزلت خود را در پيشگاه حق به خطر افكنده است.
ولى آدم (ع) اقدام بر امرى كرد كه از آن نهى شده بود! (چون علم
خداوند بر اين گذشته بود) [1].
پس از آن كه آدم (ع) از گناهش توبه كرد خداوند او را به زمين
[1] بيان امام (ع) دلالت بر جبر نمىكند، چون علم خداوند دليل فعل
كسى نمىشود. قرار بر اين نبود كه آدم (ع) همواره در بهشت بماند بدليل آيه شريفه: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ.
اگر آدم از شجره منهيّه نخورده بود شايد در بهشت بيشتر مىماند.- م.