بجايگاه محدود و در دسترس برسانند. پرستش
خداوند آنها را از هر شغل و كارى باز داشته است. حقيقت ايمان و معرفت بين آنها و
پروردگارشان ارتباط بر قرار كرده است. يقين و باورشان بخداوند عشق و علاقه آنها را
نسبت به پروردگارشان شدّت بخشيده است. رغبت و ميل فراوان آنها به آنچه در نزد
خداست مانع ميل آنها به چيزهايى كه در نزد ديگران است گرديده است. شيرينى معرفت
خدا را چشيده، شراب شوق حق را در جام محبّت او نوشيدهاند. ترس از خدا در سرزمين
دلشان ريشه دوانيده، پشتشان از بار عبادت خم گرديده است. كثرت ميل و رغبت بخداوند
تضرّع آنها را نسبت به حق تعالى كم نكرده است. گردن خاكساريشان را فزونى تقرّب
بخدا از بند بندگى رها نساخته است. خود بينى بر گرد آنها نگرديده، تا عبادات گذشته
خود را بسيار دانند، (در حقيقت) تضرّع و زارى در پيشگاه عظمت و جلالت حق وقتى براى
آنان نگذارده كه نيكيهاى خود را بزرگ بشمارند (به عبادت خود اهميت بدهند)، مداومت
بر عبادت و پرستش در اراده استوارشان سستى و فتورى ايجاد نكرده و نقصانى در ميل و
طلب آنها بوجود نياورده است. تا از اميدوارى به پروردگارشان باز مانند. طولانى
بودن راز و نيازشان، در پيشگاه پروردگار ترى زبانهاى آنها را نخشكانده است. كارهاى
ديگرى بر آنها چيره نگرديده، تا آوازهايشان كه به مناجات بلند است كوتاه سازد. در
صفهاى عبادت حق شانههايشان پس و پيش نرفته است (صفت عبادتشان ناهمگونى نداشته،
شانه بشانه براى پرستش ايستادهاند)؛ هيچگاه براى آسايش خودشان از امر خداوند گردن
فرازى نداشته و كوتاهى نكردهاند. كند فهمى و فراموشيها نمىتوانند با عزم ثابتشان
بدشمنى برخيزند. فريبها و شهوات نمىتوانند همّتهاى آنان را هدف تيرهاى خود قرار
دهند. پروردگار صاحب عرش را براى روز بيچارگيشان (روز قيامت)، ذخيره قرار
دادهاند. آن گاه كه خلق از خداوند بريده و به آفريدهها بپردازند، آنها اميد و
رغبتشان بخداوند خواهد بود، آنها به كنه و غايت عبادت حق نمىرسند و از حرص و ولعى
كه بعبادت خداوند دارند رجوع نمىكنند. مادّه اميد و بيمى كه از او در دلشان است
هيچ گاه كنده نشود. و رشتههاى خوف از خدا هرگز از دلشان