دعوتش را پذيرفتند. آفريدهاى نبود كه در
آفرينش درنگ و سستى كند و انجام فرمانش را به تأخير اندازد. خداوند كجى و اعوجاج
اشيا را راست گردانيد و حدودشان را واضح و روشن قرار داد. با قدرت قادر بيچون ميان
اضداد الفت افتاد (بطورى به هم پيوستند كه گسستنى در كارشان نيست) در ميان انواع
گوناگون آفريدگان كه از حيث حدّ و اندازه، غريزه و هيئت (خلق و خوى، هيكل) با هم
مختلف بودند، آن اسباب (عشق و ميل و جذب) را بر قرار كرد (تا بدينوسيله حيات و
نظام اجتماع تشكيل) وه كه چه شگفت و محكم است صنعت خلقت خلايق كه آفريدگار جهان
آنها را طبق ميل و اراده خويش ابداع و ايجاد كرد»!
[شرح]
(16159- 16155)
فقوله عليه السلام: قدرّ ما خلق فأحكم تقديره
اين جمله امام (ع) اشاره به اين است كه هر مصنوعى و مخلوقى در وجود
برابر حكمت الهى اندازهگيرى دقيق شده است، بدان حد كه اگر از مقدار معيّن فزونى
گيرد و يا نقصان پيدا كند در مصلحت آن شيئى خللى پديد مىآيد و منفعت مقرّر بر
وجود آن دگرگون مىشود.
(16163- 16160)
قوله عليه السلام: و دبّره فألطف تدبيره:
هر شيئى را برابر ارزش و مصلحت وجودىاش بيافريد، و با ظرافت و باريك
بينى خاصّى در همه ذاتيّات و اوصاف آن تصرّف كرد، و بدون آن كه كسى جز خداوند بر
آن آگاهى و اطّلاعى داشته باشد، تمام تغييرات لازم كلّى و جزئى را در باره آن
موجود بانجام رساند.
(16177- 16164)
قوله عليه السلام: و وجّهه لوجهته الى قوله الى غايته:
تمام استعداد شيء موجود را به وى افاضه كرد، و براى هدفى كه آن را
آفريده بود آمادهاش ساخت؛ و چون سرنوشت معيّنى در لوح محفوظ برايش رقم خورده بود،
از جايگاه معلومى كه مقرّر بود بدان برسد تجاوز نكرد. يعنى نه از سر منزل معلوم و
مقصود فراتر گام نهاد و نه در كمتر از آن حد توقّف كرد. چه اگر غير از اين انجام
مىگرفت در علم