سر فرض مىكنند. در حالى كه شما بخوبى آگاه
هستيد، بودن در سمت و جهت از ويژگيهاى مخلوق و پديدههاى جسمانى است. پس در نهايت
اينان نيز لباس آفريده را بر اندام آفريدگار مىپوشاند و از انديشه فاسدى كه دارند،
خدا را بسان مخلوق تعريف و توصيف مىكنند. از اينان گروهى با توجّه بظاهر آيات
قرآن براى خداوند اعضا و جوارحى همچون دست و پا چشم و صورت و ... اثبات مىكنند،
گروهى ديگر (از اين پا فراتر نهاده) و با جسارت خدا را داراى هيأتى جسمانى پنداشته
و معتقد شدهاند كه قسمت بالاى اندام خداوند خالى، و قسمت پايين پر است، و موهاى
سر مجعّد و سياه و ديگر مزخرفات و امور كفر آميز.- و خداوند از آنچه ستمكاران در
حق او روا مىدانند و مىگويند، بزرگوارتر و بلند مقامتر است.
تجزيه خداوند در ذهنيّت آنها بداشتن دست و پا و ... تجزيه به جسم و
جسمانيّات است. و اين همان اثبات اعضا و جوارح ياد شده مىباشد. آنها با دريافتهاى
عقلى ناقصى كه از توهمّات فاسدشان سرچشمه مىگيرد، خدا را داراى خلقتى دانستهاند
كه داراى قواى گوناگونى است. (البتّه اين عقيده را) به تقليد از پدران گذشته خود
پذيرفتهاند.
اعضا از جسم و بدن تولّد يافته و پديد مىآيند، و بوسيله نيروهاى
طبيعى، نباتى و حيوانى و جز اينها تكامل مىيابند. اعضا در حقيقت ذات نيروهاى
گوناگونى هستند و در عمل نيز متضاد مىباشند و نيازمند يك جمع آورنده و تركيب
كنندهاى هستند و با صداى بلند ممكن بودن خود را اعلان مىنمايند.
ويژگيهاى ياد شده امورى هستند كه آفريدگار و صانع از آنها پاك و منزه
است به هيچ وجه به اين خصوصيات متصف نمىشود.
(16130- 16105)
قوله عليه السلام: و أشهد أنّ من ساواك بشىء من خلقك إلى قوله
بيّناتك
اين جمله امام (ع) شهادت دومى است بر كافر بودن كسى كه خدا را به
چيزى