1- تشبيه كنندگان از جهت تشبيه كردن خداوند
به خلق گمراهند.
2- هر كس گمراه باشد، معرفت به خدا ندارد.
3- پس تشبيه كنندگان معرفت به خدا ندارند.
مقدمه اوّل «تشبيه كنندگان از جهت ....» از صريح لفظ آيه قرآن ثابت
مىشود، و مقدّمه دوّم «هر كس گمراه باشد ....» بدليل عقلى ثابت مىگردد.
بدين شرح كه تشبيه كننده با وجودى كه خدا را به خلق تشبيه مىكند،
نمىتواند بخداوند معرفت داشته باشد، و در گمراهى آشكارى نباشد! ولى او از همين
جهت كه تشبيه مىكند در گمراهى نمايانى است پس، عارف به خدا نيست.
(با تشكيل برهان فوق از منطوق آيه، عارف نبودن تشبيه كننده بخداوند
ثابت گرديد) امّا اثبات اين كه تشبيه كننده، در باره خداوند شناخت ندارد از طريق
برهان عقلى، و بشرح زير اين است كه چون خداوند سبحان در هيچ چيز شباهت به خلقش
ندارد، تشبيه كردن او به مخلوق و او را در حالات و كيفيّات همچون موجود زنده
دانستن، نشانه تخيّل غير عارفانه است. يعنى در حقيقت چيزى بخدايى تصوّر شده است،
كه نمىتواند خدا باشد (تا اينجا اثبات شد كه تشبيه كننده خدا به خلق نسبت به
خداوند شناختى ندارد و عارف نيست. اما اثبات اين ادّعا، از كلام امام (ع) كه تشبيه
كننده گمراه است چنين خواهد بود).
تشبيه كننده، خدا را به مخلوقات زنده تشبيه مىكند. و هر كس چنين
تشبيهى نمايد او را از مثل و مانند داشتن، منزّه و پاك ندانسته است. پس تشبيه
كننده بدين لحاظ كه براى خداوند مثل و مانند گرفته است گمراه است.
مقدّمه اول اين برهان صريح آيه قرآن است. و نيازى به اثبات ندارد،
امّا اثبات مقدمه دوّم بدين شرح است كه اگر مدعى شناخت، خدا را از مانند داشتن پاك
مىدانست تشبيه نمىكرد و از اين جهت گمراه نبود، ولى او از اين جهت كه تشبيه كرده
است گمراه است، پس خدا را از داشتن مثل و مانند منزّه و پاك نمىداند.