من به شما فهمانده و شما را بدان آگاه كردم.
نه شنوايى شما امروز از شنوايى ديروز پدرانتان كمتر است و نه ديروز به آنها چشم
بيناتر و دل آگاهتر داده بودند، كه شما از آن بينايى و آگاهى امروز محروم باشيد
(باز) بخدا سوگند شما امروز به چيزى بينا و دانا نشده و از امرى برخوردار
نشدهايد، كه پيشينيان شما آن را ندانسته؛ و از آن برخوردار نشده باشند (شما و
ايشان از نور واحد استضاء كردهايد و به شما نورانيّت دادهاند) پس اين اهمال و
سستى شما در امر دين و جهاد و بكار نبستن دستورات من براى چيست؟ (گويا مىبينم بر
اثر پيروى نكردن از فرامين الهيّه) كه محقّقا چنين است بر شما بلايى نازل خواهد شد
كه مانند شتر بختى مست كه عنان از دست ساربانش گرفته و مهار و تنگش سست و گسيخته و
هر كه به آن نزديك شود از گزند لگد و دندانش در امان نخواهد بود (بنى اميّه و در
رأس همه آنها معاويه بكلّى زمام ديانت را از كف رها كردند و مانند همان شتران مهار
گسيخته مؤمنان را تحت آزار و شكنجه قرار دادند) پس اى مؤمنين، نبايد دنيايى كه اهل
غرور و فريب در آن داخل شدهاند، شما را بفريبد، چه دنيا همچون سايهاى است كه به
روى زمين كشيده شده باشد، و در زمان معيّنى از ميان برود.
[شرح] (15173- 15089)
در اين فراز از كلام، امام (ع) نعمتهاى الهى را به مردم ياد آورى
مىكند، نعمتهايى كه اگر نبود دچار سختى مىشدند و با وجود چنان نعمتى تمام خيرات
به آنها ارزانى شد. و آن نعمت بعثت پيامبر و تمام بركاتى بود كه در نتيجه بعثت
پيامبر (ص) نصيب مردم گرديد.
امام (ع) نعمت بعثت را ياد آورى مىكند، تا متنبّه و سپاسگزار شوند و
توجّهشان را به سوى حق تعالى خالص گردانند. در آغاز سخن امام (ع) نعمتهاى اعطايى
از جانب خداوند را يادآورى مىكند و سپس به دليل دگرگونى و ناسپاسيى كه نسبت به
بخششهاى الهى روا داشتند پيشامدهاى ناگوارى را متذكّر