responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 652

زيادى فتنه است برخى ديگر همين كلمه را اعتراض نقل كرده‌اند از اعترض فرس، گرفته شده است و آن هنگامى است كه اسبى بى‌هدف طول و عرض راه را برود، در اين جا كنايه از همه‌جاگير شدن فتنه است.

(تلظّت الحرب): جنگ شعله‌ور شد.

(تهجّم): گرفته، چنين به ابرو انداخته.

(احقاب): جمع حقب، روزگار.

(بطان): چيزى كه با آن جهاز شتر را از زير شكمش محكم مى‌بندند.

[ترجمه‌]

«خداوند تعالى هنگامى پيامبر اسلام (ص) را به رسالت فرستاد كه زمانى طولانى از بعثت پيامبر سابق گذشته، و بشر در خواب عميق غفلت و بى‌خبرى فرو رفته بود. فتنه‌ها از هر سو برخاسته، كارها نابسان و پراكنده، و آتش جنگ شعله‌ور بود. روشنى دستورات و تعاليم انبيا به تاريكى گراييده و غرور و فريب آشكار شده بود. بدين هنگام برگهاى بوستان دنيا زرد، و مردم از چيدن ميوه زندگى نااميد آبهاى سرچشمه (هدايت علوم و معارف الهى) خشكيده و فرو رفته، پرچمهاى هدايت و رستگارى كهنه و فرسوده، علمهاى هلاكت و گمراهى نمايان بودند.

جهان در حالى كه چين به ابرو انداخته، با ترشرويى به چهره اهل و طالب خود مى‌نگريست. ثمره دنيا فتنه، طعامش مردار گنديده، پوشاكش ترس، و لباس زيرينش شمشير بود (هرج و مرج، شرك و بيدينى و فساد اخلاقى بر دنيا حاكم شده بود و در چنين موقعى خداوند پيامبر (ص) را مبعوث فرمود تا دشمنيها و كينه توزيها را از ميان مردم بردارد و خداپرستى و نوع دوستى را بجاى آن مقرر دارد).

پس اى بندگان خدا عبرت گيريد و به ياد آوريد وضعى را كه پدران و برادران گذشته‌تان دارند، و در گرو آن بوده و بر آن محاسبه مى‌شوند.

بجان خودم سوگند، ميان شما و ايشان هنوز روزگار زيادى نگذشته، و قرنهاى فراوانى سپرى نگرديده است. از روزى كه شما در صلب آنها بوديد، ديرى نپاييده است، (پس به چه دليل بدبختيهاى جهل دوران آنها را از ياد برده‌ايد و چنان كه شايد و بايد به احكام دين عمل نمى‌كنيد! بخدا سوگند، هر آنچه پيامبر (ص) ديروز به گوش پدران شما رساند، امروز

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 652
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست