(14605- 14587) بيست و پنج: پرهيزگار، در
برترين امور و ابلاغ كلمه حق كه پاسخ دادن به تمام پرسشها و منطبق كردن فروع بر
اصول مىباشد جان خود را وقف راه خداوند سبحانه و تعالى كرده است. بدين شرح كه شخص
متّقى، به دليل كمال ذاتيى كه يافته، جان خود را براى رونق يافتن برترين امر، كه
همانا ارشاد و هدايت مردم است، وقف كرده، تا به آنها كيفيت سلوك الى اللّه را
بياموزد. بدين سبب همچون چراغى است كه ديگران از او كسب نور دانش مىكنند، زيرا
شخص پرهيزگار، منبع دانش و حكمت است، و از هر چيزى كه سؤال شود، بر پاسخ دادن به
آن تواناست؛ مشكلات فكرى را برطرف مىكند و هر شاخهاى از شاخههاى دانش را به
اصلى كه از آن انشعاب يافته است بر مىگرداند.
(14607- 14606) بيست و شش: او چراغ تاريكيهاست، كه گمشدگان در وادى
تاريك جهل را به سوى حق هدايت مىكند. چنان كه قبلا توضيح داده شد لفظ «مصباح»
براى هدايت و راهنمايى خلق استعاره آورده شده است.
(14609- 14608) بيست و هفت: پرهيزگار هر مشكلى كه فرا روى وى باشد
دريافته و بر طرف مىكند: يعنى امور پيچيده و مشكل كه در آميخته شدن حقّ و باطل
بصورت جهل مركّب در آمده باشد از هم جدا كرده و تميز و تشخيص مىدهد. بعضى از
راويان نهج البلاغه لفظ «عشوات» را در عبارت امام (ع) «غشوات» روايت كردهاند. در
اين صورت معنى جمله اين خواهد بود كه شخص متّقى پردههاى جهل و نادانى را از پيش
ناآگاهان دور مىكند.
(14611- 14610) بيست و هشت: او كليدى است كه امور گنگ و مبهم را
مىگشايد: آنچه در ذهن و فكر مردم بصورت مشكل لا ينحلّى در آمده، حل مىكند و
احكام حق را از باطل و نادرست جدا مىسازد.
(14613- 14612) بيست و نه: شخص پرهيزگار رافع دشواريهاست: يعنى هر
نوع حيرت و سرگردانيى كه در مشكلى از مشكلات شريعت پيش آيد و هر دشواريى كه براى