(غمار): جمع غمره ازدحام مردم و هجوم براى آب و غير آن.
(عشوات): جمع عشوه: دست زدن به كارى بدون علم و آگاهى.
(غشوه): پرده.
(مبهمه): امرى كه مورد اشتباه باشد.
(معضلات): سختيها.
[ترجمه]
«اى بندگان خدا، محققا دوستترين بنده، در نزد خدا، آن بندهاى است
كه پروردگار او را در مبارزه با هواى نفس يارى كرده، پس حزن و اندوه را به دليل
دور ماندن از اصل خويش شعار خود كرده است، و رداى ترس از خداوند را بر تن كرده
است. بدين سبب چراغ هدايت و رستگارى در قلبش روشن شده است.
جايگاه ضيافت و مهمانى را براى روزى كه بدان جايگاه وارد شود آماده
كرده روز قيامت را كه دور پنداشته مىشد، نزديك و سختيهاى دنيا را آسان مىدانست،
چون به ديده عبرت در همه چيز مىنگريست بينا شد و بدين سبب كه فراوان به ياد خدا
بود، و جز او مؤثرى را در عالم وجود باور نداشت از آب گواراى معرفت سيراب شد و راه
رسيدن به سرچشمه فضيلت بر او آسان گرديد از شراب شوق خدا سرمست و از آب شرين و
خوشگوار و مناجاتش شاداب گرديد و راه مستقيم هدايت را در پيش گرفت؛ هواهاى نفسانى
را كه همچون پيراهن، تن او را فرا گرفته بود، كند و بدور افكند. و بجز اندوه وصال
محبوب (خدا) همه غمها را از خود دور كرد. از كورى جهل و نادانى بيرون آمد و از
رفاقت اهل هوا و هوس دورى كرد.
بدين سبب راهنما و كليد درهاى هدايت و سدّ كننده درهاى گمراهى شد.
راه حقيقت را شناخت و آن را بخوبى پيمود، نشانههاى حقيقت را بوضوح دريافت، و از
بديها و مشكلاتى كه بدانها گرفتار آمده بود بيرون رفت. به استوارترين حلقهها و
محكمترين ريسمانها (قرآن و عترت) چنگ زد. بنا بر اين نور يقين و حقيقت مانند
روشنايى خورشيد بر او نمايان و آشكار است. نفس و جان خود را در مهمترين