responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 575

(13967- 13947)

قوله عليه السلام: فأىّ زاجر و آمر؛

اين كلام امام (ع) پرسشى است در هيأت تعجّب، كه عمرو عاص، پيش از شروع جنگ به شكلى مبالغه‌آميز مردم را امر و نهى و آنها را مهيّاى كارزار مى‌كرد. هر چند اين بيان حضرت نماى مدح و ستايش را دارد، ولى به منظور نكوهش عمرو عاص آورده شده است، زيرا كلامى كه بصورت پرسش و تعجب ادا و سپس عمل افتضاح آميز، شخص لاف و گزاف گو بيان شود ننگ و رسوايى لاف زن را، در ذهن شنوندگان بهتر و بيشتر جا مى‌اندازد. چه روشن است، شخصى كه مردم را به جنگ تشويق و در اين رابطه امر و نهى مى‌كند. سزاوار آن است كه خود به شجاعت و اقدام و قيام شهرت داشته باشد! نه اين كه با اوج گرفتن جنگ و شدّت يافتن آن، چنان كه خر، از درندگان فرار مى‌كند، فرار را بر قرار ترجيح دهد و براى زنده ماندن به زشت‌ترين عمل (كشف عورت) دست بزند، زيرا با اين وصف اگر شخص امر و نهى نكند و گمنام بماند از اين رسوايى بهتر است. گويا ابو طيّب شاعر معروف همين صورت حال و رسوايى را به شعر در آورده مى‌گويد:

وقتى كه شخص ترسو در مكان خلوتى قرار گيرد به تنهايى طلب نيزه و تير مى‌كند و مبارز مى‌طلبد امّا داستان رسوايى عمرو عاص، روايت شده است، كه در يكى از روزهاى جنگ صفين امير مؤمنان (ع) بر او حمله كرد. همين كه عمرو عاص خود را روياروى حضرت ديد يقين كرد كه عمرش بپايان رسيده است، براى نجات جانش خود را بلا فاصله از اسب بزير افكند و در مقابل حضرت كشف عورت كرد.

امام (ع) با مشاهده اين وضع از او روى برگرداند و عمرو را بدان حالت رها كرد.

عمرو عاص بدين فضاحت خود را نجات داد. پس از آن اين عمل عمرو عاص، ضرب المثل شد، براى كسانى كه با ذلت و ننگ خود را از مهلكه‌اى نجات دهند.

ابو فراس شاعر معروف همين موضوع را چنين بيان كرده است:

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 575
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست