responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 532

[لغات‌]

(عناها): آن را مهم شمرد، به آن اهميت داد.

(عشى): در شب نديدن، تاريكى كه در هنگام شب چشم انسان را فرا مى‌گيرد.

(اشلا): جمع شلو عضو بدن انسان. قطعه‌اى از گوشت. در اين خطبه كنايه از تمام بدن است يعنى اندام.

(حنو): كنار؛ پهلو، طرف.

(ارفاق): منافع، سودها. بعضى ارماق تلفّظ كرده‌اند (كه جمع رمق است).

(ارماق): باقى مانده جان در بدن.

(خلاق): نصيب و بهره. الخلاق به كسر (خ) ريسمانى كه بر گلو بسته مى‌شود و خفگى ايجاد مى‌كند.

(ارهاق): با عجله نزديك شدن، عجله كردن.

(تشذّب): جدا شدن، تفرقه پيدا كردن.

(انف الأوان): اوّل زمان هر چيز. در اين خطبه منظور اوّل جوانى است.

(بضاضه): كمال و قوّت يافتن بدن.

(هرم): پيرى زياد، نهايت سنّ پيرى.

(غضارة العيش): خوشى زندگى.

(آونة): جمع أوان، مانند أزمنة جمع زمان و به همين معنى زمان است.

(زيّال): برطرف شدن از بين رفتن.

(ازف): نزديك شد.

(علزة): لرزشى كه بيمار را فرا مى‌گيرد.

(حقدة): ياران و اعوان.

(غودر): ترك شد.

(انهكه): او را كهنه و فرسوده كرد و پوساند.

(معالم): آثار و نشانه‌ها.

(شحب): شتر لاغر و مردنى.

(نخجره): كهنه، فرسوده، پوسيده.

(اعباء): بارهاى سنگين.

(مهد الأمر: يا مهّد الأمر): كار را آماده ساخت با تخفيف و يا تشديد معنى فرق نمى‌كند.

(جرض): وقتى كه انسان آب دهانش را از روى اندوه و حزن فرو برد.

(قدة): با كسر قاف و دال بى نقطه، راه و مسير، بعضى اين كلمه را به ضم قاف و دال نقطه‌دار تلفّظ كرده‌اند ولى به صورت اول صحيحتر است.

[ترجمه‌]

«خداوند جهان براى حفظ و نگهدارى امور مهم گوشها، و براى ديدن اشيا چشمها را آفريد (تا انسانها آنچه به كار دين و دنيا آيد بشنوند و ببينند و حفظ و نگهدارى كنند.)

خداوند اعضاى مختلفى را كه مناسب با كارهاى لازم بدن باشد و به آسانى‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 532
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست