معيّن و ... از ميان رفتهاند و ديگر هرگز
قابل بازگشت نيستند. بعضى از حكماى اسلامى، معتقدند كه معاد بصورت مثال انجام
مىگيرد، يعنى موجوداتى مثل هيئت جسمانى اين دنيا، بازگشت مىكنند. برخى ديگر از
حكماى اسلامى، ظاهر شريعت را در نظر گرفته، معاد را جسمانى و روحانى دانسته، سعادت
و شقاوت را به جسم و روح نسبت مىدهند.
ابو على سينا در كتاب شفا راجع به معاد بحثى را آورده است كه ما عينا
عبارت او را نقل مىكنيم:
«آنچه از معاد مورد قبول است همان چيزى است، كه از شريعت به ما
رسيده، و راهى براى اثبات معاد جسمانى جز از طريق شرع و تصديق خبر نبوى نيست. معاد
جسمانى و انگيزش در قيامت و كيفر نيك و بدى كه نصيب بدن انسان مىشود بديهى است.
شريعت حقّى كه بوسيله مولا و سيّدمان محمّد (ص) به ما رسيده است سعادت و شقاوت
اخروى را به لحاظ جسم براى ما توضيح داده است. اما آنچه از اين امور كه بوسيله عقل
و قياس برهانى درك مىشود، و پيامبر نيز آن را تصديق كرده است، سعادت و شقاوتى است
كه مربوط به نفس و روان باشد. هر چند تصوّر ما در حال حاضر به لحاظ عللى كه براى
آنها ذكر شده است از درك سعادت و شقاوت نفسانى اخروى ناتوان است.
ولى حكماى الهى بهايى كه به سعادت نفسانى مىدهند و علاقهاى كه به
آن نشان مىدهند از سعادت جسمانى بيشتر است. بلكه بايد گفت: در جنب سعادت نفسانى
كه در حقيقت بار يافتن به حضور حق تعالى است به سعادت جسمانى توجّهى ندارند، هر
چند اين سعادت جسمانى هم به آنها داده شود.»
(سخن ابو على سينا در مورد معاد از كتاب شفا اين بود كه نقل شد) امّا
آنچه كه امام (ع) در اين خطبه ذكر كردهاند بر اثبات معاد جسمانى و خصوصيّات آن
صراحت دارد.