پايش لگدى بر او مىكوبد، و تيرهايى از
تركشش بيرون مىكشد و او را صيد مىكند و كمند مرگ را به گردن او مىافكند و با
خوارى تمام به خوابگاه تنگ گور، و منزلگاه وحشت و جايگاه كيفر اعمال مىكشاند.
آرى جهان با گذشتگان چنين كرد، و با آيندگان نيز چنين رفتارى خواهد
داشت؛ اما تعجب اين است با وجودى كه رفتار دنيا با گذشتگان چنان بود و يقينا دست
از سرآيندگان هم بر نخواهد داشت باقى ماندگان متنبّه نشده، دست از گناه بر
نمىدارند، بلكه باقى ماندگان و آيندگان به گذشتگان اقتدا كرده و پى در پى به سوى
انتها و غايت مرگ، فنا و نيستى مىشتابند.»
[شرح]
(12701- 12699) اين بخش از كلام امام (ع) بر محور نفرت از دنيا و
بيان معايب و سر انجام كار آن دور مىزند. امام (ع) براى دنيا اوصافى بشرح زير
آورده است.
(12705- 12702) اوّل؛ تاريك و سياه بودن آبشخور دنياست: «رنق» كنايه
از آلودگى و آميخته بودن خوشيهاى دنيا به مصيبت، حزن و اندوه و عوارض و بيمارى
است.
(12707- 12706) دوّم؛ گل آلود بودن محلّ استفاده و خوردنيهاى دنياست:
«مشرع»: در لغت به جايگاه ورود گفته مىشود. در اينجا به معناى محلّ شروع براى صرف
غذا و يا انجام كار آمده است. واژه «ردغ» براى امر محسوس صفت آورده مىشود.
در عبارت امام (ع) استعاره از مجراى غذا و خوردنيهاست. جهت شباهت
راه، با مجراى غذا اين است كه انسان در به كارگيرى دنيا و تصرّف در آن دچار لغزش
مىشود و لغزش موجب سقوط در جهنم مىگردد. زيرا شما ثبات قدم عقلى است، كه
مىتواند قواى نفسانى را در كنترل خويش در آورد، و قدرت شيطان هواى نفس را در هم
بشكند، چنان كه راه محسوس دنيوى اگر گل و لاى باشد موجب لغزش و سقوط انسان مىشود.
به عبارت روشنتر جهت مشابهت، لغزندگى و سقوط در هر دو مورد است.