شخصى تاكنون راهى را كه به شدت تاريك است
نرفته باشد، دستورات شخصى را كه قبلا چندين مرتبه آن راه تاريك را رفته باشد اطاعت
مىكند و در آن مسير تاريك شخص آشناى به راه را به قصد نجات يافتن از تاريكى و
سرگردانى راهنماى خود قرار مىدهد. در همين رابطه ميان اصحاب سلوك در اين كه آيا
وجود شيخ براى سالك الى اللّه ضرورت دارد يا خير؟ اختلاف نظر است.
بيشترين بر اعتقاد وجوباند و وجود مراد را براى سالك ضرورى
مىدانند. از سخن امام (ع) نيز وجوب فهميده مىشود. و نيز گواه بر لزوم راهنما اين
جمله است كه گفتهاند. سالكان به وجود راهنما افتخار مىكنند، چون هدايت كننده به
منزله زبان عارفان و سر سلسله آنان مىباشد. فرازهاى ديگرى در سخنان امام (ع) بر
همين وجوب گواهى مىدهد، چه روشن است راهى كه سالك مىپيمايد با وجود راهنما به
هدايت نزديكتر است و بدون هدايت كننده، مضافا بر اين كه طولانى است خوف گمراهى نيز
در آن هست. به همين دليل امام (ع) فرمودهاند: آن كه دست به دامن هدايت كننده بزند
نجات مىيابد زيرا نجات به راهنما بستگى دارد ما در كتاب مصباح العارفين دليل هر
دو گروه را، بر لزوم و عدم لزوم مرشد براى سالك نقل كردهايم، طالب تحقيق بيشتر
مىتواند به آن جا رجوع كند.
(11981- 11980) 4- مواظب اعمال و رفتار خود، در برابر پروردگارش
باشد.
مراقبت يكى از نتايج ايمان در آن مرتبه بزرگى از مراتب سالكان
مىباشد.
در باره مراقبت رسول خدا (ص) فرمودهاند: «خدا را چنان پرستش كن كه
گويا او را مىبينى هر چند تو او را نمىبينى ولى خداوند تو را مىبيند» خداوند
مىفرمايد:
أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ[1] و باز مىفرمايد:
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ[2].
امام غزّالى حقيقت مراقبت را، حالتى نفسانى كه نوعى معرفت و شناخت
[1] سوره (13) آيه (33): آيا خدايى را كه نگاهبان همه نفوس عالم با
آثارشان اوست فراموش كردند.
[2] سوره نساء (4) آيه (1): به تحقيق خداوند نگاهبان و مراقب
شماست.