(دمغ): شكستن استخوان دماغ «كنايه از مغلوب
ساختن طرف مقابل».
(جيشات): جمع جيشة، وقتى كه ديگ بجوش آيد و غليان پيدا كند.
(اضطلع بالأمر): براى حمل چيزى قوّت و نيرو يافت، از مصدر ضلاعة كه
به معناى قوت است گرفته شده است.
(استيفاز): عجله كردن.
(نكول): رجوع، بازگشت.
(قدم): جلو افتادن، پيشى گرفتن.
(وهى): ضعف و ناتوانى.
(وعى الامر): موضوع را فهميد.
(قبس): شعله آتش.
(و أورى): روشن ساخت، فروزان كرد.
[ترجمه]
«خداوندا اى گستراننده زمين و اى برپا دارنده آسمانها و اى كسى كه
دلها را مطابق فطرتشان آماده پذيرفتن حق و ارشاد آفريدهاى، آن كه بخواهد سعادت و
آن كه نخواهد شقاوت را انتخاب مىكند. شريفترين درودها و برترين بركاتت را بر محمد
(ص) رسول و بنده خود قرار بده پيامبرى كه انبياء پيشين به وى ختم گرديد و راهگشاى
مشكلات آينده شد. دين حق را با دليل و برهان براى مردم ظاهر و آشكار گرداند و
لشكريان باطل و ناحق را از ميان برد، هيبت و صولت گمراهان را در هم شكست.
خداوندا چنان كه پيامبر به دستور تو قيام كرد، و بار سنگين رسالت را
به دوش كشيد، و براى رضا و خوشنودى تو، ثبات قدم به خرج داد، بى آن كه در انجام
وظيفهاش سستى ورزد و يا در اراده عزمش ترديد و دو دلى پديد آيد (تو نيز بر او رحمت
و درود فرست).
(بار الهى اين محمّد (ص) پيامبر تو است كه وحى را ضبط و نگهدارى كرد
و بر پيمانت وفادار ماند، و در اجراى فرامين و احكامت كوشش كرد، تا روشنايى دانش
را در دلها برافروخت و راه راست را براى اشخاص خطاكار روشن ساخت، و با وجودى كه
دلها در فتنه و گناه غوطهور بودند، آنها را هدايت كرد.
پرچمهاى ديانت را به وضوح برافراشت، و احكام نورانى شريعت را رواج
داد).
آرى او امانتدار وحى، و نگاهبان اسرار نهفته و خزانهدار رموز
خداوندى