responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 418

بعضى از راويان «سوقا» در كلام حضرت را «شوقا» با شين قرائت كرده‌اند. در اين صورت معناى جمله چنين خواهد شد: «از روى شوق و علاقه به سوى شما نيامده‌ام.»

(11531- 11504) 2- سرزنش مردم كوفه، به لحاظ اين كه شنيده بود، آنها توهّمات فاسدى داشته، از روى جهل و نادانى و كوتاه انديشى و صدور حكمتهاى مفيد از جانب آن بزرگوار وى را به دروغ‌گوئى متّهم كرده‌اند. با اين عبارت كوفيان را مورد توبيخ شديد قرار داده است:

«به من خبر رسيده است كه شما مى‌گوييد على دروغ مى‌گويد؟!» شرح ما وقع از اين قرار بود كه عدّه‌اى منافق صحابه نما در كوفه وجود داشتند كه در كارهاى حضرت اخلال مى‌كردند. آنها هنگامى كه شنيدند امام (ع) از يك سرى وقايع و اتفاقات آينده مانند جنگ با ناكثين، قاسطين و مارقين خبر مى‌دهد، و سرنوشت خوارج نهروان بخصوص از ذو الثديه، يعنى شخصى از خوارج كه يك دستش بمانند پستان زنى بود، اطّلاع داده و اين اخبار غيبى را به رسول خدا (ص) نسبت مى‌دهد، در بين مردم شايع كردند كه على (ع) در بيان اين امور و نسبت آنها به رسول خدا (ص) دروغ مى‌گويد؛ زيرا اخبار غيبى، چيزى است كه عوام مردم آن را درك نمى‌كنند و جز علماء و دانشمندان اين اسرار را نمى‌فهمند.

منافقين نه تنها پشت سر امام (ع) اهانت و وى را به دروغگويى متّهم مى‌كردند، بلكه گاهى روياروى آن بزرگوار نشسته، نسبت به آن حضرت جسارت روا مى‌داشتند.

روايت شده است آن روزى كه حضرت فرمود:

«اگر جايگاه قضاوتى براى من ترتيب دهند، ميان اهل تورات به توراتشان و ميان پيروان انجيل به انجيلشان و ميان مسلمين به قرآنشان داورى مى‌كنم، به‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 418
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست