در اين فراز حضرت كوفيان را به خوار شدن و بىبهره ماندن نفرين كرده
است و سزاوار نفرين بودن آنان را جهل و ظلم به نفس معرّفى مىكند.
نادانى آنها به اين لحاظ بود كه حق را به اندازه باطل نمىشناختند و
به همين دليل مورد خشم خداوند قرار گرفتند. امّا دليل اين كه باطل را خوب
مىشناختند اين بود كه دنياشناس بودند، و به جاى فرمانبردارى از اوامر حق به دنيا
و خوشيهاى آن دلبسته بودند و از آخرت غفلت داشتند.
احتمال ديگرى كه در شرح كلام امام (ع): «حق را به اندازه باطل
نمىشناسيد»، مىتوان تصوّر كرد اين است: حضرت با اين عبارت به شبهه باطلى كه براى
بعضى از آنان پيش آمده و به اين بهانه كه معاويه و يارانش مسلمانند و جنگ با اهل
قبله روا نيست (!) از يارى امام سر باز مىزدند. اشاره فرموده باشد. و معنى اين
فراز كه: «كوفيان باطل را از حق بيشتر مىشناسند» بمعنى جهل مركّب آنان كه
شديدترين نوع نادانى است مىباشد.
آخرين حدّ توبيخ و مذمّت آنان جهل بسيط و مركّبى بود كه گرفتار آن
بودند. نشناختن حق، جهل بسيط، و تصديق باطل، جهل مركّب، و ظلم به نفس، از بين بردن
حق بود، كه در ميان آنها رواج داشت.
بعلاوه اين فراز سخن امام (ع) بر كورى از فرمان خدا و ناشنوايى و عدم
اجابتشان از منادى حق اشاره دارد.
اين سخن امام (ع) كه: «شما باطل را، باطل نمىكنيد»، اشاره دارد به
اين كه آنها منكر را براى خود و ديگران زشت نمىدانستند.