فراخوانى، به هنگام يارى خواستن از آنها و
به كمك طلبيدنشان مىباشد. دليل اين ادّعا سروده اوست:
هنالك لو دعوت ... إلخ: «آن گاه كه آنان را فراخوانى، مانند ابر
تابستان به سرعت در نزدت حاضر مىشوند.»
(5711- 5659) قبل از پرداختن به شرح خطبه، شارح معظم جريان هجوم بسر
بن ارطاة به يمن و ديگر جريانها را تعريف كرده كه بدين قرار بوده است:
گروهى از ساكنان صفا، طرفدار عثمان بن عفان خليفه سوم بودند. آنها
كشتن عثمان را امرى بزرگ شمردند و ناگوار داشتند. ولى از روى حيله و نيرنگ با امير
مؤمنان على (ع) بيعت كردند. هنگامى كه عدّهاى همچون طلحه و زبير در عراق با آن
حضرت مخالفت كردند، زمينه اظهار مخالفت آنان فراهم شد. بدان هنگام، والى و فرماندار
امير مؤمنان (ع)، در يمن عبيد اللّه بن عباس و فرمانده سپاه سعيد بن نمران بودند.
مخالفت عراقيان با على (ع) و شهادت محمّد بن ابى بكر در مصر موجب شد
تا غارتگريهاى مردم شام آغاز شود اين امور سبب شد كه طرفداران عثمان در يمن سر و
صدا به راه اندازند. و به خونخواهى عثمان برخيزند.
عبيد اللّه بن عباس ادّعاى اين ماجراجويان را زشت و ناپسند دانست و
آنان را از پيگيرى اين موضوع بر حذر داشت، امّا آنان بر مخالفت خود افزودند و
آشكارا حكومت على (ع) را ردّ كردند. ابن عباس ناگزير مخالفان را زندانى كرد.
زندانيان به همدستان سپاهى خود نامه نوشته و آنها را از وضع خود مطّلع ساختند. با
بروز اختلاف در ميان سپاهيان، سعيد بن نمران، ارتشيهاى وابسته به مخالفان را، از
كار بركنار كرد و اخراج آنها را علنى ساخت. در پى اين پيشامد، عدّه زيادى؛ از
شورشيان خيانتكار از دادن زكات و صدقات سر باز زدند.
عبيد اللّه بن عباس و سعيد بن نمران، جريان امر را به وسيله نامه،
به