مىكند، و آرزوى هلاكت و نيستى آنها را به
سبب كلام اهانت آميزشان دارد.
و پس از آن خوارج را سركوفت زده پيشنهاد آنها را كه حضرت بايد به كفر
خودش شهادت داده و سپس توبه كند، به صورت طرح سؤال انكارى كه نمايانگر خطا و
اشتباه آنان در پيشنهادشان مىباشد، رد مىكند؛ زيرا خواست آنها گواهى دادن حضرت
بر كفر خودش بود، و اين اشتباه است؛ چه اين كه شهادت انسان بر عليه خودش به كفر و
گمراهى، انحراف از حق، و هدايت نيافتن به راه خداست، با اين كه امام (ع) از اوّل
مؤمنين، و راه يافتگان به خدا بود.
(10344- 10322) بعد از اين نفرين حضرت خوارج را به دو امر آگاه
مىسازد. و به طريق زير:
1- چون بر اثر اين مخالفت مورد خشم و غضب امام واقع مىشوند. پس لازم
است كه هر چه زودتر به سوى حق باز گردند، و از راهى كه رفتهاند، منصرف شده از
تفرقه دست بردارند.
2- خبر غيبى كه در باره آينده آنها داده است كه به چه ذلّت و خوارى
دچار و گرفتار شمشيرهاى برّانى خواهند شد. اين فرموده حضرت كنايه است از كشتار
خوارج پس از آن بزرگوار كه بوسيله مهلّب بن ابى صغرة
[1] و جز او صورت گرفت.
اين خبر را حضرت به منظور بازگشت و جذب آنها به سوى حق بيان
فرمودهاند تا تحت تأثير فريبكاريهاى غير قرار نگيرند.
امام (ع) با بيان اين عبارت: «استبدادى كه ستمگران در باره شما
(خوارج) سنّت قرار مىدهند»، اشاره فرمودهاند، به آنچه سلاطين و كارگزاران
ستمگرشان در باره خوارج پس از آن بزرگوار اعمال داشتند، مانند گرفتن ماليات، غنايم
جنگى، هتك حرمت و جز آن.
نفرين حضرت در باره آنها تحقّق يافت پس از شهادت آن امام همام،
[1] خوارج در زمان امارت عبد اللّه زبير در اطراف بصره شورشى بر پا
كردند، و به وسيله مهلّب بن بنى صغرة سركوب شدند، شرح مفصل آن را بايد از كتب
تاريخ و نهج البلاغه ابن ابى الحديد تحقيق كرد.