ادّعاى اين كه آنچه در دست آنهاست انجيل
حضرت عيسى (ع) باشد قابل قبول نيست. با توضيح بالا روشن مىشود كه نمىتوان اقرار
و ادّعا كرد كه به هنگام بعثت رسول گرامى اسلام حضرت محمد (ص) كتابى از جانب
خداوند در دست مردم بوده است. اگر بپذيريم كه در نزد يهوديان و مسيحيان كتاب
آسمانى بوده است، امّا بيشتر مردم عربستان دين و كتابى نداشتهاند، احتمالا منظور
حضرت از عرب همين اكثريت است، هر چند اندكى از مردم عرب به پارهاى از دستورات و
آثار شريعت حضرت اسماعيل (ع) عمل مىكردهاند و گروهى هم به سنّتهاى بر جاى مانده
از دوران آن حضرت پايبند بودهاند.
(7734- 7727)
قوله عليه السلام: فساق النّاس حتّى بوّاهم محلّتهم؛
اشاره دارد به پيش برد عقلى آنها در انديشه و درك از طريق معجزاتى كه
در اثبات نبوّت به وسيله نزول آيات كريمه قرآن، و صدور سنّت پيامبر انجام شد، تا
او را تصديق كردند و در نتيجه در راه خدا به شناخت حقيقى دست يافتند.
پيامبر، نيكوكاران را به پيمودن راه حق ترغيب مىكرد و بدكاران را از
كجروى برحذر مىداشت، بدين سان همگان، بزودى منزلت و مقام انسانى خود را باز
يافتند و بدرجات و مراتب شايسته خويش رسيدند آرى مقام و منزلتى، كه از ازل در به
وجود آوردن انسانها مورد توجّه و عنايت خداوند متعال بوده است و معنى آهنگ و قصد
حركت به سوى خدا، كه اسلام و دين و ايمان ناميده مىشود، چيزى غير از اين نيست.
نجات و خلاصيى كه محقّقا هيچ ترسى به همراه ندارد و بر پوينده آن باكى نباشد و در
عوض براى منحرفان از اين طريق رهايى متصور نيست، مضمون عبارت: و بلّغهم منجاتهم
امام (ع) مىباشد (7739- 7735) سپس در برشمارى نعمتهاى مسلمانان در بركت بعثت
مىفرمايند: و استقامت قناتهم؛ مقصود از «قناة» در مجاز نيرومندى، پيروزى و دولتى
است كه براى مسلمانها حاصل گرديد به كار گرفتن اين نوع مجاز از باب اطلاق نام سبب
بر