ششمين صفت اين گروه از مؤمنان چنان است كه گويا در گردابى از درياى
آب شور گرفتار آمدهاند. در اين عبارت حضرت لفظ «دريا را» با صفت شورى مايل به
تلخى، از وضع ناسازگار دنياى لهو و بيهوده عاريه آورده است وجه مشابهت اين است،
چنان كه دنيا شايسته بهرهمندى و نتيجهگيرى براى آخرت نيست، بلكه دنيا دوستى موجب
عذاب آخرت مىشود، درياى شور هم براى شناگر تشنه رفع تشنگى نمىكند، هر چند بسيار
تشنه باشد و نوشيدن آب و باقى ماندن در داخل آن به نهايت درجه برسد. (7477- 7461)
به دنبال اين توصيفات حضرت مىفرمايد: «اين دسته پنجم دهانشان بسته و قلبشان
جريحهدار است»، افواههم ضامرة و قلوبهم قرحة؛ شرح اين فرموده اين است كه: اينان
به دليل اين كه از لذّتهاى دنيا بريده، و با مردمان دنيا پرست بعلّت غرق بودن آنها
در خوشيهاى ناپايدار آن، قطع رابطه كردهاند، دهانشان به سبب روزه گرفتن زياد از
چشيدن غذا دور مانده است، و دلهايشان از تشنگى، يا ترس از خداوند متعال و يا از
جهت تشنه ملاقات حق بوده و دريافت رحمت آن، و رسيدن به نعمتهاى بهشت، و يا به دليل
بدكاريهاى فراوان ديدن، و عدم توان از پيشگيرى منكرات، جريحهدار است.
برخى از شارحان كلمه «ضامرة» را، «ضامزة» روايت كردهاند، كه بمعنى
سكوت و كمگويى است.
هفتمين ويژگى اين گروه، پند و اندرز دادن مردمان است، تا بدان حد كه
از موعظه خسته شوند، دليل خستگى آنان از پند و اندرز، بىتوجّهى مردمان و عدم
تأثير موعظه در دل آنهاست، نه بىميلى پند دهندگان و تحمل نكردن رنج آن.
هشتمين صفت اين گروه اين است كه تا سرحدّ ذلّت و خوارى، مورد خشم و
غضب نااهلان واقع مىشوند.
نهمين ويژگى آنان اين است كه آن قدر در راه اعتلاى حق به شهادت