responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 109

به هنگام فراخوانى براى جنگ، سستى مى‌ورزيدند و از پاسخ مثبت دادن به دعوت كننده الهى سرباز مى‌زدند، جنگ را دوست نداشتند، و از روبرو شدن با دشمن خوششان نمى‌آمد.

امام (ع) براى بيان اين حالت، جمله: قلتم حيدى حياد را كه عرب به هنگام فرار به كار مى‌برد كنايه آورده است.

پس از بيان حالت فوق چيزى را ذكر فرموده، كه معمولا عرف مردم از كسى كه با دلتنگى طلب يارى مى‌كند ياد مى‌كنند هر چند اين دلتنگى ناشى از عدم پذيرش نداى او از سوى يارانش حاصل شده باشد: ما عزّت دعوة من دعاكم؛ «بزرگوارى و پيروزى نيافت آن كه شما را براى كارزار فرا خواند».

نتيجه اين كلام اين است كه دعوت كننده شما به جنگ، به دليل سستى و سهل‌انگارى شما خوار و ذليل مى‌شود.

(6979- 6974)

و لا استراح قلب من قاساكم؛

«و راحت نيافت قلب آن كه به شما و يارى شما دل خوش كرد»، يعنى دچار گرفتارى و رنج گرديد آن كه براحتى و آسايش از ناحيه شما دل بست.

(7003- 6980)

اعاليل بأضاليل:

هرگاه شما را به قتال با دشمن فرا مى‌خوانم، به دلايل باطل و دروغين تعلّل مى‌ورزيد و از آماده شدن براى جنگ سر باز مى‌زنيد، و اين به دليل گمراهى شما از راه خداست. و پياپى از من مى‌خواهيد كه جنگ را به تأخير اندازم و دفاع را به بعد مأكول كنم. طولانى كردن مدّت، امروز و فردا كردن به منظور از وظيفه شانه خالى كردن است، چنان كه بدهكار به قصد نپرداختن دين خود، به طلبكار براى روزهاى بعد وعده مى‌دهد.

ممكن است كلام حضرت از باب تشبيه كردن اينان در كيفيت دفاعشان، به مقروضى باشد كه در نپرداختن دين به بهانه‌هاى بى‌مورد متوسّل مى‌شود و عذرهاى ناموجّهى مى‌آورد. احتمال ديگر اين كه سخن امام (ع) از باب استعاره باشد،

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست