مىشود، كه كارهاى مشابه آن را انجام
مىدهند، و موجب هتك حرمت و پرده درى مىگردد. پس آن ترك كننده به قمارباز موفّقى
ماند كه به انتظار توفيق بردن مال و يا لااقل پوچ در آمدن تير قمارش و ضرر نكشيدن
از اين بابت، نشسته است.
خلاصه مقال اين كه هر چند، نه بخاطر رضاى خدا، بلكه به لحاظ ترس از
ملامت گناه كار زشت را ترك كند، باز هم خوب و قرين توفيق است. شرح فوق از سخن امير
مؤمنان (ع) با توجّه به معنى لغوى «فعل يخشع» كه سرافكندگى و شرمسارى است بيان شده
ولى اگر معناى عرفى و شرعى «يخشع» كه خضوع و تضرّع در پيشگاه حضرت حق است در نظر
گرفته شود، توضيح فرموده حضرت چنين خواهد بود:
مرد مسلمان هنگامى كه كارى را پست و بىارزش ديد، از ارتكاب آن
خوددارى مىكند و به وقت يادآورى زشتى آن، در برابر خداوند به وحشت مىافتد و خاضع
مىگردد و از ترس گرفتار شدن به كار بد و ابتلاى به معصيت، به خداوند پناه مىبرد.
مانند قماربازى كه هم اميد پيروزى و هم بيم ضرر دارد. مضطرب است كه در قمار زندگى
چه خواهد شد. به هر حال چنين فردى انتظار بردن و نباختن را دارد، انديشهاش
پيرامون زندگى روزمرّه دور مىزند. مسلمان مبرّا و پاك از خطا نيز انتظار مىكشد،
امّا يكى از دو نيكى و خير را كه به شرح آن خواهيم رسيد.
پيش از آنكه شارح به توضيح تشبيه كلام امام (ع) بپردازند، طبق وعده
قبلى خود، كيفيّت بازى قمار جاهليّت، يا همان ميسر را بيان مىدارد و مىفرمايد:
حال وقت آن رسيده است كه به چگونگى، بازى قمارى كه ميسر ناميده شده
است بپردازيم، تا وجه تشبيه در كلام حضرت روشن شود.
تعداد چوبهايى كه، «قداح» ناميده مىشده، و در بازى قمار (گوشت
قربانى) گوسفند يا شتر به كار مىرفته، هفت تير و به نامهاى ذيل بوده است:
اوّل را «فذّ» مىناميدهاند. و به معناى يك سهم؛ دوّم را «توأم»
مىگفتهاند