فقراتها في التنبيه الثاني من شرح الكلام
السّابع و الثلاثين في ضمن رواية سليم ابن قيس الهلالي، فتذكر.
الترجمة
از جمله كلام
آن قدوه أنام است مىفرمايد:
و اگر مهلت
بدهد خداوند ظالم را پس هرگز فوت نمىشود از او عقوبت او و حق تعالى مر ظالم را بر
محل ترقب و نگهبانى است بر مكان گذشتن راه او و بموضع چيزهاى گلوگير است از جاى
فرو بردن آب دهان او، آگاه باش قسم بآن خدائى كه نفس من در قبضه اقتدار او است هر
آينه غالب شدن اين قوم كه عبارت باشند از أهل شام بشما نيست بجهة اين كه ايشان
أقرب بحق انداز شما، و لكن بجهة شتافتن ايشانست بسوى باطل صاحب خودشان و اهمال
نمودن شما است از حق من، و هر آينه بتحقيق كه صباح كردند امّتها در حالتى كه
مىترسند از ستم واليان خودشان، و صباح كردم من در حالتى كه مىترسم از جور رعيّت
خود طلب يارى كردم از شما بجهة جهاد پس يارى نكرديد، و شنواندم شما را قول حق را
پس گوش نداديد، و خواندم شما را بحق در نهان و آشكار پس اجابت نكرديد، و نصيحت
نمودم شما را پس قبول ننموديد آيا شما حاضران هستيد مثل غايبان، و غلامان هستيد
مثل خواجهگان، تلاوت ميكنم بشما حكمتهاى حسنه را پس رم مىكنيد از آن، و موعظه
ميكنم شما را با موعظه بالغه پس پراكنده مىشويد از آن، و ترغيب ميكنم شما را بر
جهاد أهل بغى و ظلم پس نمىآيد بمن آخر گفتار خودم تا اين كه مىبينم شما را
متفرّق مىشويد مثل متفرّق شدن أولاد سبا، بر مىگرديد بمجالس خودتان و اختلاف
مىنمائيد از مواعظ خودتان، راست مىگردانم شما را در بامداد و باز مىگرديد بسوى
من در شبانگاه مانند پشت كمان كج شده، عاجز شد راست سازنده و مشكل شد راست شده.
اى جماعتى كه
حاضر است بدنهاى ايشان و غايب است از ايشان عقلهاى ايشان مختلف است خواهشهاى ايشان
مبتلا است بجهة ايشان اميران ايشان، صاحب شما اطاعت