گذشته از ايشان از طاعات و عبادات، و
نگذاشته از براى ايشان خوارى كه ناشي شده از ملاحظه جلال پروردگار نصيب و بهره در
تعظيم و بزرگ دانستن حسنات خودشان، و جارى نشده سستيها در ايشان با درازى جدّ و
جهد ايشان.
و ناقص نگشته
رغبتهاى ايشان تا مخالفت كنند و عدول نمايند از اميدوارى پروردگار خودشان، و خشك
نگشته بجهة طول راز و نياز اطراف زبانهاى ايشان و مالك نشده است ايشان را شغلهاى
خارج از عبادت تا اين كه منقطع شود بسبب پنهاني تضرّع ايشان بسوى او آوازهاى بلند
ايشان، و مختلف نشده در صفهاى عبادت دوشهاى ايشان، و ملتفت نساختهاند بسوى راحتى
كه باعث تقصير در امر او است گردنهاى خودشان را، و غالب نمىشود بر عزم جدّ و جهد
ايشان بيخردي غفلتها، و تير نمىاندازند در همّتهاى ايشان فريب دهندگان شهوتها.
بتحقيق كه
اخذ نمودهاند صاحب عرش را ذخيره بجهة روز حاجتشان، و قصد كردهاند او را نزد
بريده شدن خلق بسوى مخلوقات برغبتشان، قطع نمىتوانند كنند پايان غايه عبادت او
را، و باز نمىگرداند ايشان را حرص و محبّت بلزوم طاعت او مگر بسوى مادّهائي كه
بريده نمىشوند آن مادّها كه از دل ايشانست كه عبارتاند از خوف و رجا آن، بريده
نشده اسباب ترس از ايشان تا سست شوند در جدّ و جهد خودشان:
و أسير
ننموده ايشان را طمعهاى دنيوي تا اين كه اختيار نمايند سعى نزديك در تحصيل دنيا را
بر كوشش خودشان در تحصيل سعادت آخرت، و بزرگ نمىشمارند آنچه كه گذشته از اعمال
ايشان، و اگر بزرك شمارند أعمال خودشان هر آينه باطل و زايل مىنمايد رجاء و
اميدواري ايشان ترسهاى ايشان را، و اختلاف نمىنمايند در ذات و صفات پروردگار بسبب
غلبه شيطان بر ايشان، و پراكنده نساخته ايشان را بدى بريدن از يكديگر، و مالك نشده
ايشان را خيانت حسد