قال المحدّث
المجلسيّ (ره) بعد ايراد هذه الوجوه: و الأوفق بأصولنا هو الوجه الأوّل.
أقول: بل ما
سوى الوجه الأخير كلّها أوفق و إن كانت متفاوتة بالقرب و البعد، و إنما الوجه
الأخير الذى مرجعه إلى القول بوحدة الوجود مخالف للأخبار و اصول الأئمة الأطهار
سلام اللَّه عليهم ما تعاقب اللّيل و النّهار، و اللَّه العالم بحقايق صفاته و
المتعالى عن مجانسة مخلوقاته.
الترجمة
بعضى ديگر از
آن خطبه شريفه اينست كه فرموده:
تقدير كرده
خداوند تعالى هر چيزى را كه آفريده پس محكم گردانيده اندازه و تقدير آنرا؛ و تدبير
نموده هر چيزى را كه خلق فرموده، پس لطيف گردانيده تدبير آنرا و توجيه نموده هر
شيء را بسوى جهت خود، پس تجاوز ننمود آن شيء از حدّ و سدّ مكان خود، و قاصر نشد
نزد منتهى نشدن بغايت خود، و صعب و دشوار نشمرد آنچه كه ايجاد فرمود مضى بر وفق
اراده او را وقتى كه مأمور شد باين، و چه طور ميباشد كه دشوار شمارد و حال آنكه
جميع امور صادر شده از مشيّة قاهره خداوندى كه انشاء و ايجاد فرموده أصناف و احساس
اشياء را بدون روية و فكرى كه رجوع نمايد بآن، و بدون استنباط طبيعتى كه اضمار
نمايد و بغايت برسد در آن، و بدون تجربه كه استفاده نموده باشد آن را از حوادثات
روزگار و بيشتر يك و معاونى كه اعانت و يارى نمايد او را بر ايجاد عجائب امورات.
پس تمام شد
مخلوق او سبحانه و گردن نهاد بفرمانبردارى او، و اجابت نمود بسوى دعوت او در
حالتى كه حايل نشد نزد نفاذ امر او دير كردن دير كننده، و نه توقف نمودن توقف
نماينده، پس راست فرمود از اشياء كجى آنها را، و روشن نمود حدود آنها را، و الفت
داد با قدرت خويش در ميان اضداد آنها، و متصل ساخت